
دانلود مقاله آیا روح وجود دارد pdf دارای 71 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله آیا روح وجود دارد pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله آیا روح وجود دارد pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود مقاله آیا روح وجود دارد pdf :
– پیشگفتار
مسئله وجود روح از مسائل بسیار اساسی در میان باورهای دینی و همچنین از کهن ترین باورهای انسانی است که در میان بسیاری از ملل رایج بوده و هنوز هم رایج است. بسیاری از دین خویان اعتقاد دارند حیات آنها تنها محدود به جسم آنها نمیشود و هر انسانی علاوه بر وجود مادی خود وجودی فرا مادی نیز دارد که به آن روح گفته میشود. بر اساس باورهای اسلامی این روح در هنگامی که انسان خلق میشود به بدن او وارد میشود و بعد از مرگ او از بدن خارج میشود. این در حالی است که انقلاب علمی که در تاریخ بشر شکل گرفت تمام
مفاهیم ماوراء طبیعی را از دنیای علم بیرون انداخت و به همین دلیل چیزی به نام روح در هیچ یک از رشته های علمی امروز به رسمیت شناخته نمیشود. از آنجا که زیر سوال رفتن روح باعث به زیر سوال رفتن بسیاری از باورهای دینی میشود و از آنجا که وجود روح باعث میشود افراد زیادی به وجود “دنیایی فراتر” (1) از دنیای حقیقی که روبروی ما است میشود و از آنجا که مسئله وجود روح همواره از خداناباوران و خردگرایان پرسش میشود، شایسته است که پیرامون آن توضیحاتی داده شود.
وجود روح توسط بسیاری از خداناباوران و خردگرایان انکار میشود. اثبات عدم وجود پدیده ای مثل روح بسیار دشوار است. تصور کنید عده ای به موجودی نامرئی و غیر مادی به نام “گوراگورا” اعتقاد داشته باشند و ادعا کنند گوراگورا موجودی است که در هنگام عطسه کردن نزد انسانها می آید و انسانها را میبوسد. و بوسه او سبب عطسه انسانها میشود. هیچ کس نمیتواند گوراگورا را ببیند و یا او را لمس کند. حال آیا کسی میتواند اثبات کند که گوراگورا وجود ندارد؟ این باورمندان به گوراگورا ممکن است به شما بگویند هر گاه او شما را ببوسد شما عطسه کرده اید و هر گاه شما را نبوسد عطسه نخواهید کرد، و اگر شما این باور آنها را انکار کنید، آنها از شما خواهند پرسید، پس انسان برای چه عطسه میکند؟ اگر دلیلی
علمی برای عطسه پیدا کنید و به آنها بگویید که عطسه کردن به این دلیل و به آن دلیل علمی است که اتفاق می افتد، ممکن است معتقدان به گوراگورا به شما بگویند “خوب ما نیز منکر این دلایل علمی نیستیم، اما گوراگورا هم همزمان با آن دلایل علمی شما را میبوسد، و اگر گوراگورا وجود نداشته باشد و شما را نبوسد شما هرگز عطسه نخواهید کرد.”
قضیه روح هم بسیار شباهت به مسئله گوراگورا دارد. روح از نظر گروهی از کسانیکه به وجود آن اعتقاد دارند دلیل اصلی و جوهر حیات است یعنی حیات وقتی آغاز میشود که روح به
بدن وارد میشود و وقتی پایان میگیرد که روح از بدن خارج میشود، و از آنجا که روح پدیده ای طبیعی (Natural) نیست در حوزه بررسی علمی قرار نمیگیرد، و از نظر کسانیکه به ماوراء طبیعت (Supernatural) (فراطبیعت گرایی، سوپر ناچورالیسم چیست؟) اعتقاد ندارند چون مدارک و دلایلی برای اعتقاد به چنین موضوعی وجود ندارد، همین ماوراء طبیعی بودن روح دلیل خوبی است برای انکار وجود آن. اما اگر وجود ماوراء طبیعت را ممکن فرض کنیم، نمیتوان اثبات کرد که روح وجود ندارد، مگر اینکه در وجود و تعریف روح تناقضی با خود آن و یا با سایر اصول استوار یافت شود و از اصل محال بودن اجماع نقیضین (تناقض چیست؟) اثبات کرد که وجود روح محال است. اما این نوشتار به یافتن و بحث کردن پیرامون چنین تناقضاتی نخواهد
پرداخت، این نوشتار بیشتر تحلیلی علمی، تاریخی و فلسفی است از پدیده روح و همچنین تلاشی است برای پاسخ دادن به پرسشهای رایج در این زمینه و رد دلایل رایج غلطی که معمولاً برای اثبات وجود روح از آنها استفاده میشود.
زیرا همانگونه که در مورد گوراگورا یک انسان خردگرا (خردگرایی چیست؟) میتواند به دلیل اینکه مدارک علمی معتبر یا دلایل صحیح فلسفی برای اثبات وجود آن وجود نداشته باشد و در نتیجه به دلیل اینکه ایده وجود گوراگورا از فیلتر خرد عبور نمیکند منکر وجود گوراگورا شود، در مورد روح نیز دقیقاً مسئله به همین صورت است. در این نوشتار این واقعیت را که آنچه باورمندان به وجود روح معمولاً به عنوان دلایل خود برای اعتقاد به وجود روح بیان میکنند دلایل درستی نیستند نشان خواهیم داد، و نتیجه آن خواهد بود که در خواهیم یافت دلایل معتبری برای اعتقاد به روح وجود ندارد. بنابر این وجود روح را میتوان تنها به دلیل اینکه دلایل معتبری برای اعتقاد به آن وجود ندارد انکار کرد و نشان داد که این اعتقاد برخواسته از نادانی قدما بویژه افلاطون است که وارد باورهای دینی شده است. لذا خردمندانه ترین جایگاه نسبت به قضیه روح، جایگاه انکار است، مگر اینکه دلایل معتبری برای نفی وجود آن انکار شود.
2- ایده روح از کجا آمده است؟
نخستین چیزی که باعث شد انسانها به روح روی بیاورند مسئله حیات بود. انسانها همواره بدنبال این بوده اند که ببینند حیات چیست و از کجا آمده است و پاسخ این پرسش خود را در یافتن فرق انسان زنده و انسان مرده جستجو میکردند تا اینکه بتوانند حیات را توضیح دهند و درک کنند. باورهای دینی اکثراً برخواسته از تلاش انسانهای بدوی و اولیه هستند، برای توضیح دادن چیزهایی که امروز علم به توضیح آنها میپردازد. بشر اولیه همواره در تلاش برای توضیح این مسئله و پاسخ به سایر پرسشهای اساسی اش دست به خلقت موجوداتی تخیلی و غیر طبیعی زده است که ارواح یکی از آن چیزها هستند.
در نظر انسانهای اولیه ابتدائی ترین و آشکار ترین تفاوتی که بین موجودی زنده و موجودی غیر زنده دیده میشود این است که انسان زنده نفس میکشد و انسان مرده نفس نمیکشد. لذا این تنفس در نظر بسیاری از انسانهای اولیه بعنوان جوهر اصلی حیات مطرح شد، یعنی هرآنچه نفس بکشد از نظر ایشان زنده مینمود و هر آنچه زنده نبود نفس نمیکشید. برای همین است که روح همواره بطور مستقیم یا بطور غیر مستقیم در کتابهای دینی با تنفس در ارتباط است. در تورات روح با کلمه نشاما () توصیف شده است، این کلمه دقیقاً همان کلمه ای است که برای نفس نیز استفاده میشود. در انجیل نیز که اصل آن به زبان یونانی نوشته شده است برای روح از کلمه سوکی () استفاده شده است و این کلمه دقیقاً به
معنی نفس و نفس کشیدن است. این کلمات هم در تورات و هم در انجیل بارها با معانی و مفاهیم دیگر همچون تنفس و حیات نیز استفاده شده اند. کلمه (Spirit) در زبان انگلیسی نیز خویشاوند با تنفس در زبان لاتین است. مصریان باستان نیز کلمه “کا” را برای توصیف ارواح استفاده میکردند که این کلمه نیز به معنی “تنفس” است، حتی در آیین هندو و همچنین در آیین بودایی نیز روح را (tman) میخوانند که برابر با تنفس است. روح حتی در قرآن نیز با نفس کشیدن درآمیخته است. الله بر اساس قرآن روح خود را درون کالبد انسان می دمد، یا بعبارت دیگر “فوت” میکند.
سوره سجده آیه 9
ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ.
آنگاه بالای او راست ، کرد و از روح خود در آن بدمید و برایتان گوش و چشمها و دلها آفرید چه اندک شکر می گویید.
به این عمل معروف فوت کردن روح (نفخ روح) در چهار جای دیگر قرآن از جمله در (سوره حجر آیه 29، سوره انبیا آیه 91، سوره ص آیه 72 و سوره تحریم آیه 12) نیز اشاره شده است. نفخ روح در قرآن هم در مورد اولین انسان (آدم) آمده است هم در مورد تولد مسیح از مریم باکره و هم در مورد تمامی انسانها. البته این باور تنها باوری اسلامی نیست، دورگا یکی از
خدایان هندو نیز مجسمه خود را ساخته است و بعد با دهان الهی خود روح دمیده است. بسیاری از انسانهای اولیه توضیحی بهتر از این به ذهنشان خطور نمیکرد که خدا ابتدا انسان را از مجسمه درست کرده است و بعد به وجود او حیات دمیده است و در نتیجه انسان که تنها یک کالبد سفالین و گلی مجسمه گونه بوده است دارای جان شده است، شاید به همین دلیل باشد که مجسمه سازی در برخی از ادیان همچون اسلام تقبیح شده است و حتی در برخی از دوره های تاریخ اولیه اسلام به شدت تحریم و تکفیر شده است و گروه های بنیاد گرا هنوز هم با مجسمه سازی مشکل دارند، زیرا به نظر میرسیده است که انسانهای مجسمه ساز در حال تکرار کاری الهی هستند و این کار بسیار کفر آمیز است، یکی از معجزات
عیسی در قرآن نیز این است که مجسمه کبوتری را از گل درست کرده است و سپس به آن جان بخشیده است، آشکار است که افسانه ای بهتر برای خلقت به ذهن افرادی که این داستانها را سراییده اند نرسیده است. این نوع تصوّر های کودکانه که امروزه ذره ای ارزش علمی ندارند و بسیار شبیه به قصه های شنگول و منگولی است که مادربزرگها برای نوه هایشان تعریف میکنند هستند، در میان انسانهای اولیه و متاسفانه در ذهن انسانهای نیمه دیوانه امروزی منطقی و واقعی به نظر میرسیده و میرسند. در این میان افراد سودجو و زرنگی همچون پیامبر اسلام نیز از این قصه های کودکانه سوء استفاده کردند و با گول زدن انسانهای ساده اندیش برای قرنها به حماقت بشری دامن زدند و سبب امتداد این استحمار گشتند.
اگر تصور کنیم خداوند هر بار که انسان جدیدی بدنیا می آید یک مقدار از روح خودش را درون وجود او فوت میکند، و اگر فرض کنیم هر ثانیه سه بچه بدنیا می آیند، بر اساس گفته قرآن خداوند بیشتر شبیه یک پنکه یا کمپرسور باد است که دائماً باید روح خود را در پیکر انسانهای تازه تولد یافته فوت کند، و این خود یک شغل 24 ساعته برای خداوند است و او را از باقی مسئولیت هایش باز میدارد، تازه این درصورتی است که سایر جانداران روی زمین را بدون روح فرض کنیم، و تنها انسانها را دارای روح بدانیم. البته شاید خداوند از قبل مقدار زیادی فوت کرده است و روح ها را آماده کرده است و در یک صندوقچه یا کُمد الهی نگه داشته است و یکی یکی در هنگام تولد انسانها بطور خودکار به بدن آنها ارسال میشود.
از روی همین ارتباط مستقیم میان روح و تنفس در قرآن میتوان دریافت که ایده روح در قرآن نیز از همان جایی گرفته شده است که این ایده در تورات و انجیل گرفته شده است، در نتیجه روح نتیجه تلاش انسانهای اولیه است برای پیدا کردن جوهر اصلی حیات. یعنی معمایی که علم بیولوژی امروز به حل آن میپردازد. برای انسانهایی که هنوز گمان میکردند زمین صاف است، و شهابسنگ ها تیرهایی هستند که به سمت شیاطین شلیک میشوند، اولین پاسخی که برای پرسش “تفاوت موجود زنده و مرده چیست” به نظر میرسید، مسئله تنفس بود. برای او داد و ستدهای میکروسکوپی شیمیایی در بدن که ما آنرا متابولیسم بدن میخوانیم مشخص نبود، از نظر او مرده نفس نمیکشد و زنده نفس میکشد و این تنها تفاوت زنده و مرده است. و این ارتباط مستقیم کلمه تنفس با کلمه روح از لحاظ زبانشناسی سندی است بر این مدعا. برای قدما مشخص نبود که تنفس چیزی نیست جز دمیدن اکسیژن و مقدار زیادی نیتروژن، آنها تنفس را مسئله ای پیچیده تر از این مسائل میدیدند. از همین رو است که در “زنده” خواندن گیاهان بسیار دچار تردید بودند.
مسیحیان اینگونه به قضیه نگاه میکردند که خداوند ابتدا روح را در کالبد بدن می دمد و درون انسان زنده روح خدایی وجود دارد، و این در حالی است که ما در دنیایی پر از ارواح خبیث زندگی میکنیم. از همین رو است که مسیحیان وقتی کسی عطسه میکند او را با عبارات مذهبی تقدیس میکردند، یا حالتی جادویی به خود میگرفتند، مثلا بر روی سینه صلیب رسم میکردند، زیرا معتقد بوده اند وقتی کسی عطسه میکند ممکن است روحش به بیرون پرتاب شود و ارواح خبیثه که در اطراف او هستند و نفس شیطان به دلیل گناهان ما همه جا گسترده شده است ممکن است به سرعت وارد بدن او شده و جایگزین روح الهی در بدن او شود. از همین رو بود که مسیحیان اساساً بیماریهای انسانها را به دلیل محصور شدن آنها توسط ارواح پلید میدانستند. و با دعا خواندن و انجام مراسم مذهبی سعی میکردند ارواح خبیث را از وجود بیمار خارج کنند. در دوران انگیزاسیون بعضی اوقات افراد بیمار را شکنجه
میکردند تا روح خبیث به زور شکنجه از بدن آنها خارج شود، هنوز هم در میان مسیحیان فرقه هایی همچون فرقه شاهدان یهوه وجود دارند که بیماران خود را نزد پزشک نمیبرند و تنها با دعا و نیایش آرزوی شفا یافتن آنها را دارند. ایرانیان نیز هرگاه کسی عطسه میکند به او میگویند “عافیت باشد”، ممکن است این رسم نیز از باورهای خرافی مشابه گرفته شده باشد.
البته این تسخیر شدن توسط ارواح همیشه بد نبود. روح القدس در عبارت یونانی که زبان اصیل انجیل است به معنی “تنفس مقدس” است. اگر این روح توسط تنفس به بدن وارد میشود انسانها میتوانستند از خدا وحی بگیرند و کتابهای متعدد انجیل و تورات به باور مسیحیان ناشی از ورود این روح به بدن نویسندگان این کتابها است. مسیح در انجیل روح القدس را با فوت به سمت حواریون خود میفرستد (یوحنی 20:22). در همین نوشتار این باور، یعنی جوهر حیات بودن روح به چالش کشیده خواهد شد.
دومین مسئله که باعث شده است انسانهایی به وجود روح اعتقاد داشته باشند بی اطلاعی آنها از مغز انسان است. تقریباً تمامی آنچه به روح نسبت داده میشود در حقیقت همان کارهایی است که مغز انجام میدهد. در همین نوشتار به سه نمونه بارز از این موضوع، یعنی هوشیاری، خواب دیدن و دژاوو اشاره خواهیم داشت. انسانهای پیشین از مغز و ساختمان آن و وظایف آن آگاه نبودند و نمیتوانستند حس کردن، هوشیاری، تفکر و حافظه را با اطلاعات محدود خود نسبت به مغز توضیح دهند، لذا تمام این کارها را به روح نسبت میدادند. البته از دیدگاهی وسیع تر بی اطلاعی نسبت به بدن و ساختمان آن که مغز را نیز شامل میشود باعث اعتقاد به روح بود. این درحالی است که امروزه آشکار است تمامی حس ها، حالت های روانی، و افکار باعث ایجاد سیگنالهای الکتریکی، مغناطیسی و متابولیکی در مغز میشوند که این سیگنالها را میتوان با دستگاه های مخصوص PET و MRI ثبت کرد (2) و حتی در برخی
موارد با ارسال سیگنالهای مصنوعی به مغز شبیه سازی کرد. لذا تمامی ویژگیهایی که قدما برای توضیح آنها به روح پناه میبردند امروزه از دیدگاه علمی همان کارهایی است که مغز انجام میدهد، و مغز برای انجام آنها نیاز به هیچگونه روح یا چیزی شبیه آن ندارد، مغز کاملاً ماهیتی طبیعی دارد و تمامی کارهایی که مغز انجام میدهد از لحاظ طبیعی قابل بررسی هستند. لذا پیشرفت علم در زمینه نوروساینس (3) که تلاش میکند احساسات، ادراکات، حالت های روانی، تفکر، حافظه، هوشیاری و غیره را به مغز نسبت بدهد دیگر جایی برای اعتقاد به وجود روح برای بیشتر دانشمندان باقی نگذاشته است.
سومین مسئله تمایل انسان به جاودانگی است. انسانها همواره از اینکه مرگ پایان وجود و حیات آنها باشد هراسان بوده اند و تمایل به جاودانگی داشته اند و بشر بدوی عادت داشت تمایلات خود را با واقعیت پیوند دهد، یعنی چون صرفاً تمایل داشت حیات پس از مرگی وجود داشته باشد، نتیجه میگرفت چنین حیاتی وجود دارد و از آنجا که میدیدند بدن انسان پس از مرگ متلاشی میشود بعدی غیر مادی را نیز برای انسان تصور میکردند، از نظر ایشان لازمه حیات پس از مرگ وجود روح بود. در مورد این نوع طرز تفکر آلوده به سفسطه در نوشتاری با فرنام “وجود نداشتن خدا و آخرت غیر عادلانه است مگر میشود آخرتی وجود نداشته باشد.” توضیحات کافی آمده است. در کشف واقعیت ها باید تمایلات را کنار گذاشت زیرا واقعیت ها بدون توجه به تمایلات ما وجود دارند. تمایل داشتن ما به مسئله ای باعث وجود داشتن آن نمیشود و عدم تمایل ما به واقعیتی باعث از بین رفتن آن واقعیت نمیشود. برای توضیحات بیشتر در مورد مسئله مرگ به نوشتاری فرنام “بعد از مرگ چه خواهد شد؟” مراجعه کنید.
تمامی این سه مسئله، پیش زمینه هایی هستند که انسانها بخاطر آنها به وجود روح اعتقاد پیدا میکنند. بررسی دقیق علمی و فلسفی این مسائل باعث شده است که روح از یک پدیده علمی و معتبر به یک پدیده دینی و محدود به باورهای افسانه ای مردم تبدیل شود و دیگر جایگاه چندانی در علوم بشری نداشته باشد.
3- بررسی علمی و فلسفی روح
پدیده روح در میان بسیاری از فلاسفه پیشین رایج بوده است تا اینکه کم کم فلاسفه کمتری به وجود آن معتقد شدند. باور به روح همچون باور به سایر چیزهای فراطبیعی از نظر تعدد باورمندان سیری کاملاً نزولی داشته است و امروزه بیش از هر زمان دیگری وجود روح توسط فلاسفه و دانشمندان انکار میشود.
31- تاریخچه ای مختصر از روح و تعاریف آن (4)
بررسی تاریخچه روح در فلسفه پیشاسقراطی را باید از هومر (در قرن 9 ام پیش از میلاد میزیسته است)، شاعری که آثار حماسی ایلیاد و ادیسه را به او نسبت میدهند و اساساً معلوم نیست که آیا چنین شخصی براستی در طول تاریخ وجود داشته است یا نه آغاز کرد. البته ممکن است در جاهای دیگر نیز فلاسفه و متفکرین دیگری به روح معتقد بوده باشند اما آنچه حداقل در مورد روح سر انجام به فلسفه فعلی غرب و حتی فلسفه اسلامی وارد شده است و تا امروز نیز همچنان وجود دارد بدون شک برگرفته شده از فلسفه یونان باستان است و بسیاری از باورهای باستانی در یونان نیز برگرفته از افسانه ها و اسطوره های یونانی همچون آثار هومر هستند. در اشعار هومر روح چیزی است که انسانها با جنگیدن آنرا به
خطر می اندازند و در هنگام مرگ آنرا از دست میدهند، روح انسانها همان آخرین نفسی است که از تن یک جنگجوی در حال مرگ خارج میشود. روح در هنگام مرگ از بدن خارج میشود و به دنیای اموات میرود. بنابر این حضور روح شخص را از یک پیکر بیجان متفاوت میکند. اما این به آن معنی نیست که روح در بدن کار خاصی انجام میدهد. هومر هرگز نگفته است که روح فلان کار را انجام میدهد و مثلاً باعث هوشیاری انسان یا هر چیز دیگری است. در اشعار هومر تنها انسانها دارای روح میباشند و حیوانات روح ندارند.
نظریه تالس (639-546 پیش از میلاد). تالس دومین شخصی است که نظر او را پیرامون روح بررسی خواهیم کرد. علی رغم آنکه در اشعار هومر روح تنها به انسان تعلق میگیرد، تقریبا در تمام آثار یونانی متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد مسیح روح که تنها جوهر حیات میباشد علاوه بر انسان به همه چیزهای زنده دیگر نیز اطلاق میشود، و روح همان تفاوت چیزهای زنده و غیر زنده است. و کلمه روح مترادف کلمه زنده به شمار میرود بعنوان مثال تالس معتقد بود مغناطیس یا کهربا به دلیل اینکه باعث حرکت آهن میشود زنده است و در نتیجه دارای روح است.
نظریه فیثاغورس (570-500 پیش از میلاد). او به ادامه حیات انسان پس از مرگ به واسطه رها شدن روح او از بدن اعتقاد داشت. زنوفان در مورد فیثاغورس گفته است که روزی از جایی رد میشده است و دیده است افرادی سگی را کتک میزنند، از آنها خواسته است آن سگ را کتک نزنند زیرا این سگ یکی از دوستان او بوده است که مرده است و او صدای روح دوستش را از آه و ناله این سگ شنیده است. فیثاغورس معتقد بود این روح دوستش است که ناله میکند نه سگ.
نظریه امپیدوکلوس (490-430 پیش از میلاد). وی از پیروان فیثاغورس همچون آناکساگوراس و دموکرتیوس گیاهان را موجودات زنده میدانست و در نتیجه معتقد بود گیاهان نیز دارای روح هستند و انسانها میتوانند با گیاهان روح رد و بدل کنند. امپیدوکلوس مدعی بود که در حیات پیشینش یک بته بوده است و البته پیش از آن یک پرنده و ماهی نیز بوده است.
نظریه هراکلیوس (535-475 پیش از میلاد). هراکلیوس فیلسوف دیگری است که افکارش پیرامون روح متاثر از فیثاغورس بوده است و بسیار از او نقل قول میکند. هراکلیوس شاید اولین فیلسوفی باشد که علاوه بر حیات حرکت و خرد را نیز به وجود روحی که در سلامت و شرایط صحیح است نسبت داده است. هراکلیوس معتقد است “روح خشک، بهترین و هوشیار
ترین است”. او میگوید روح یک انسان مست مانند کودک خامی است که سکندری میخورد و نمیداند که به کجا میرود، هراکلویس معتقد بود که استفاده از مشروبات سکره آور روح انسان را خیس میکند و این خیسی روح حس های بدن را تخریب میکند. هراکلویس نیز مانند بسیاری از متفکران قرن پنجم و ششم پیش از میلاد معتقد بود روح ماهیتی مادی دارد اما از نوعی ویژه، برتر و کمیابتر از ماده، هوا و یا آتش ساخته شده است. هراکلیوس همچنین معتقد است روح و بدن انسان با یکدیگر دارای شباهت های بسیار هستند و تنها تفاوتشان در این است که روح از مواد برتری نسبت به بدن ساخته شده است، از این رو اساساً روح چیزی طبیعی به شمار میرفت نه فرا طبیعی.
نظریه افلاطون (427-347 پیش از میلاد). افلاطون شاگرد سقراط (470-399 پیش از میلاد) بوده است و قسمت زیادی از نوشتارهای اولیه افلاطون مربوط به نظریات سقراط میشود. میدانیم که سقراط به جرم کفر گویی در زمان خود اعدام شده است و از او هیچ کتابی باقی نمانده است، بنابر این ما سقراط را از زبان افلاطون میشناسیم. البته آنچه افلاطون به سقراط نسبت میدهد به نظر بسیاری از متخصصین لزوماً نظرات سقراط نیست، بلکه قطعاً افلاطون در بسیاری از موارد افکار خود را از زبان سقراط باز میگوید و او را به یک شخصیت داستانی تبدیل کرده است که در بازار و جاهای دیگر میرود و با مردمان مختلف پرسش و پاسخ میکند. بنابر این نظرات افلاطون پیرامون روح را میتوان در دو گروه از آثار او یافت، در آثار نخستین او که که احتمالاً از قول سقراط نظراتش را اعلام میکند و دوم در آثار موخر او که احتمالاً سقراط دیگر کاملا تنها یک شخصیت داستانی است.
سقراط بگونه ای از روح صحبت کرده است که گویا از دیدگاه او علاوه بر جوهر حیات بودن، روح ترکیبی از شخصیت و دانش قوه عقلانیت هر شخص نیز هست. نظرات سقراط واقعی یا سقراط خیالی افلاطون را میتوان در کتاب معروف افلاطون فیدو (Phaedo) که چهارمین و آخرین گفتمان سقراط با شاگردانش پیرامون حیات پس از مرگ را نقل میکند و صحنه مرگ او و نوشیدن جام شوکران را نیز تصویر میکند دریافت. فیدو که در میان هواداران سنتی افلاطون به کتاب “پیرامون روح” نیز مشهور بوده است، مانند نمایشنامه ای است که در آن دو تن از پیروان سقراط با نامهای سیمیاس (Simmias) و سبس (Cebes) که به زندان آمده اند تا او را به کمک کریتو (Crito) شاگرد دیگرش از زندان رهایی بخشند، با استادشان سقراط گفتگو میکنند. در گفتمانی که میان سقراط و شاگردانش انجام میگیرد آشکار میکند که باور اکثریت در آن دوران این بوده است که روح پدیده ای مادی است که پس از مرگ همچون دود و نفس پراکنده و در نتیجه نابود میشود.
در فیدو از سقراط چهار برهان برای جاودانگی روح آورده شده است که دارای اعتباری نیستند و بجز برهان آخر حتی مورد قبول مخاطبان سقراط نیز قرار نمیگیرند. سقراط در مورد روح دچار شک بوده است و دیدگاه مستحکمی در مورد آن نداشته است و خود از نارسا و غیر معتبر بودن نتیجه براهینش آگاه بوده است. در کتاب جمهوری افلاطون نیز میتوان به این واقعیت دست یافت، گلاکون (Glaucon) از سقراط میپرسد “آیا هنوز درنیافته ای که روح ما جاویدان است و هرگز از بین نخواهد رفت”؟ سقراط شگفت زده به گلاکون نگاه میکند و میگوید “به زئوس (خدای خدایان یونان باستان) قسم که نه، من چنین چیزی را در نیافته ام، آیا تو در آن موقعیت (علمی) هستی که چنین چیزی را با اطمینان ادعا کنی؟”. سقراط تنها میخواسته
است نشان دهد به احتمال زیاد بر خلاف باور رایج در آن دوران روح پدیده ای مادی همچون پیکر انسان نیست و چیزی متفاوت با سایر مواد است که قابل دیدن و یا بطور کلی حس کردن نیست، همچنین آنقدر که بدن و جسم در معرض تخریب شدن و نابود شدن قرار میگیرد روح به دلیل متفاوت بودن جنس اش به اگر در معرض تخریب شدن باشد حداقل به اندازه بدن در معرض تخریب شدن نیست و دوام بیشتری دارد، نه آنکه فنا ناپذیر و نابود ناشدنی باشد. سقراط همچنین معتقد است روح تجزیه شدنی نیست، یعنی از قسمتهای مختلف ریزتر پدید نیامده است. برهان چهارم سقراط که قوی تر از باقی براهین او است تلاش میکند این نظریه او را استحکام بیشتری بخشد. او با پیشفرض اینکه روح او احتمالاً چندین بار تناسخ یافته است و حیات بر روح مبتنی است استدلال میکند که روح فنا ناپذیر است، که البته به دلیل اینکه فرض وجود روح مورد توافق نیست، توضیح دادن و رد کردن نظر او در مورد حیات پس از مرگ بی ارتباط با این نوشتار است.
بخش دوم نظریات افلاطون پیرامون روح را در کتاب مهم دیگر او که “جمهوری” نام دارد و برخی از خوانندگان سنتی آنرا کتاب “پیرامون عدالت” خوانده اند، میتوان یافت. در این کتاب، افلاطون نظریات متفاوتی با آنچه در فیدو آمده است نسبت به پدیده روح ابراز داشته است. افلاطون عدالت را حالت عالی روح میداند و به همین دلیل جمهوری نیز میتواند نور فراوانی بر نظریه افلاطون در مورد روح بتاباند. در این کتاب نیز روح هم جوهر حیات ارگانهای زنده به شمار میرود و هم جوهر عقلانیت و تمام فعالیتهای فکری بشری. سقراط خیالی در جمهوری استدلال میکند که عادل بودن همواره بهتر از ناعادل بودن است و این را ناشی از آن میداند که روح عادل از روح نا عادل همواره شاد تر است.
در کتاب چهارم جمهوری دیدگاه تازه ای نسبت به روح مطرح میشود، این دیدگاه تازه حاکی از آن است که روحی که وارد بدن میشود حداقل دارای سه جنبه است، خرد، جان و تمایل. در جمهوری میتوان اطلاعات زیادی راجع به هر کدام از این جنبه ها و اینکه روح چگونه کار میکند پیدا کرد. خرد از نظر افلاطون به دانش و حقیقت متصل است، برای درک بهتر این نظر باید با عقیده افلاطون در مورد حقیقت و تمثیل غار او آشنا شد. افلاطون معتقد است ما انسانها درون غاری هستیم و تنها سایه هایی از واقعیتهایی که خارج از غار وجود دارند و بر روی دیواره غار منعکس میشوند میتوانیم ببینیم. وی معتقد است هر آنچه ما میبینیم اصل آن چیز نیست، بلکه اصل آن چیز در دنیایی دیگر که دنیای حقیقی است وجود دارد و ما در دنیایی مجازی هستیم. حال منظور او از اینکه میگوید روح با حقیقت متصل است این است که روح انسان در بند این غار نیست و میتواند با دنیای حقایق رابطه برقرار کند. سقراط خیالی در جمهوری همچنین جنبه تمایل روح را بسیار در ارتباط به سکس، پول، غذا، نوشیدنی و غیره میداند. مهمترین تفاوتی که میان فیدو و جمهوری در تشریح مسئله روح وجود دارد نقش بیشتری است که افلاطون در جمهوری به جوهر حیات بودن روح داده است.
نظریه ارسطو (384-322 پیش از میلاد). نظر ارسطو که در کتاب “پیرامون روح” (5) بسیار از فلاسفه پیشین تکامل یافته تر است. ارسطو روح را در این کتاب خود از تمامی جنبه ها و فعالیتهایش بررسی کرده است. ارسطو معتقد است تمامی فعالیتهای حیاتی ارگانهای زنده بدن همچون حرکت، تغذیه، و تفکر با روح در ارتباط است و این ارتباط را در کتابش شرح میدهد. بنابر در نظریه ارسطو، روح نوعی ویژه از طبیعت است، که باعث تغییر و ایستایی در بدن موجودات زنده همچون حیوانات، گیاهان و انسان میشود. با توجه به اینکه روح در تئوری ارسطو خود عامل فعالیتهای حیاتی ارگانهای بدن است آشکار است که او نیز همانطور که در فیدو در مورد روح صحبت شده است، معتقد است روح چیزی مادی همچون بدن نیست.
مسئله دیگری که در نظریه ارسطو پیرامون روح دارای اهمیت است این است که ارسطو معتقد است روح برای انجام فعالیتهای حیاتی یاد شده نیاز به ارگانهای بدنی دارد، اما از آنجا که ارسطو هیچ ارگانی از بدن را مسئول تفکر نمیدانست، معتقد بود که تفکر تماماً توسط روح و بدون واسطه بدن و بطور مستقل انجام میگیرد، اما او معتقد است از آنجا که تقریباً در تمام فعالیتهای فکری انسانها حس کردن نیز دخیل است، ارگانهای حسی بدن (همچون چشم، گوش و;) نیز همواره باید در فعالیت باشند، بنابر این ارسطو بر خلاف افلاطون معتقد نیست که روح میتواند بدون بدن وجود داشته باشد و به فعالیت خود ادامه دهد. همچنین از آثار ارسطو مشخص میشود که او قلب انسان را جایگاه روح میدانسته است، یعنی از نظر ارسطو
روح عامل تفکر انسان است و در قلب هر انسانی جای دارد، شاید همین ایده یونانی باشد که به قرآن راه یافته است و سبب شده است اعراب جایگاه تفکر را در قلب بدانند (6).
نظریه اپیکروس (341-270 پیش از میلاد). اپیکروس یک اتم گرا (Atomist) است، و در بررسی روح نیز اتم گرایی خود را کنار نمیگذارد. او همه چیز بغیر از عدم، همه را در نهایت ساخته شده از اجزاء کوچکتر یعنی اتمها میداند. منابع مشخصی از اینکه اپیکروس روح را متشکل از چه اتمهایی میدانست وجود ندارد، او احتمالاً روح را ساخته شده از اتمهای آتش و یا باد و یا چیزهای مشابهی میدانسته است. اپیکروس که سعی میکرد گرما در بدن و بسیاری از چیزهای دیگر را همواره با معرفی کردن اتمهای مختلف توضیح دهد، و از آنجا که درک حسی در لیست اتمهای او به هیچ اتمی نسبت داده نشده بود گمان میکرد حس کردن و دریافت حسی از محیط (دیدن، بوییدن، شنیدن و;) نیز احتمالاً باید برخواسته از خواص و فعالیتهای
مرموز اتمهایی همچون اتمهای روح باشد. در سنت اپیکروسی روح همچنین همان چیزی است که احساسات، تعقل و تمایلات را باعث میشود. بعنوان مثال لوکرتیوس از پیروان اپیکروسیسم، معتقد است که روح دو قسمت دارد، قسمت نخست قسمت خردمندی و عقلانیت است که او این قسمت را “ذهن” مینامد و قسمت دیگر آن قسمت غیر عقلانی و نابخردانه است، و مسئولیت دریافتهای حسی است که لوکرتیوس آنرا بطور مغشوشی “روح” مینامد. اپیکروس همچنین همچون برخی از دیگر از فلاسفه یاد شده روح را دلیل حرکت اعضای بدن نیز میداند. اپیکروس بعد از دموکرتیوس به ماده گرا بودن و انکار خدا معروف است.


دانلود پروژه مالی مدارس pdf دارای 70 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مالی مدارس pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مالی مدارس pdf
مقدمه
تعریف مدرسه – منابع مالی مدرسه
حساب بانکی – شورای مالی
دفترشورای مالی
تنخواه گردان - انواع معاملات دولتی
سرفصل و عناوین حسابها
مصرف منابع مالی مدارس
کارپرداز- نحوه تنظیم سند هزینه کارپردازی
صورتحساب(فاکتور) – قبض انبار
وظایف انباردار- حواله انبار
کنترل موجودی انبار - امین اموال
حسابداری و مراحل آن
تعریف بدهکار و بستانکار حساب
تشخیص حسابها
سند حسابداری
دفتر روزنامه و نحوه ثبت عملیات مالی در آن
دفتر کل
تراز عملیات دفتر کل
فرم تراز نامه مالی
صورت مغایرت بانکی
اموال دولت
صورتجلسه تحویل و تحول امور مالی
ضمائم
منابع و ماخذ
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مالی مدارس pdf
1- دیوان محاسبات کشور- قانون محاسبات عمومی کشور- مصوب شهریورماه
2- مرادیان-ابراهیم-(گردآورنده) مجموعه کامل قوانین و مقررات مالی محاسباتی کشور-انتشارات کیومرث –چاپ اول –سال
3- میربافقی – حسین-(گردآورنده) مجموعه کامل قوانین و مقررات مالی محاسباتی کشور-انتشارات
کیومرث –چاپ اول –سال
4- وزارت آموزش و پرورش –دستورالعمل مالی مدارس-انتشارات مدرسه- سال
5-وزارت آموزش وپرورش- آیین نامه اجرایی مدارس- انتشارات مدرسه- سال
مقدمه:
ایزد منان را سپاسگزاریم که این توفیق را نصیب نموده تا گامی چند کوتاه در جهت رفع مشکلات و موانع مسئولین و متصدیان واحدهای آموزشی و پرورشی آموزش و پرورش استان یزد با بهره گیری از تجربیات ارزنده همکاران عزیز وصاحبنظران و دستورالعملهای لازم الاجراء برداریم . بدون شک برقراری یک سیستم صحیح جهت اداره امور مالی مستلزم داشتن اطلاعات و آگاهیهای لازم در زمینه های مالی واستفاده کامل و درست از روشهای حسابداری و پیروی از اصول فنی حسابداری است
از طرف دیگر امور مالی هر واحد به منزله قلب هر سازمان محسوب میشود که باید از صحت و سلامت کامل برخوردار باشد . همچنین ایجاد وحدت رویه و هماهنگی در فعالیتهای مالی و جلوگیری از سلیقه ای عمل نمودن که موجب بی نظمی و سردرگمی و احیانا سوءاستفاده های احتمالی خواهد شد بسیار ضروری است که انجام این امراز اهم روشها و برنامه های دولت میباشد
تعاریف:
مدرسه
مدرسه از نظر آموزش و پرورش به کلیه واحدهایی اطلاق میشود که در چارچوب اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش عهده دار تعلیم و تربیت در دوره های مختلف تحصیلی(اعم از روزانه –شبانه و شبانه روزی )بوده و تمام یا بخشی از هزینه آن به نحوی از محل بودجه عمومی دولت پرداخت میگردد
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مالی مدارس pdf
طبق ماده 11 قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش در استانها و شهرستانها و مناطق کشور منابع مالی مدرسه عبارتند از
1- اعتبارت دولت که به استناد تبصره های 1 و 2 ماده واحده قانون نحوه هزینه سرانه از محل اعتبارات کل آموزش و پرورش و یا سازمانهای وابسته به حساب واحد آموزشی و پرورشی واریز میگردد که این نوع اعتبارات را سرانه میگویند
2- کمکهای مردمی (خاص و عام) که حسب دستورالعمل و بخشنامه های مربوطه به وسیله اشخاص حقیقی جهت انجام هزینه ها به حساب واحدهای آموزشی واریز میگردد
3- سهمی که از طریق شورای آموزش و پرورش در اختیار مدرسه قرار میگیرد
4-وجوه حاصل از ارائه خدمات آموزشی و پرورشی فوق برنامه و جبرانی که به استناد آیین نامه نحوه ارائه خدمات آموزشی و پرورشی فوق برنامه و شیوه نامه اجرائی ان توسط اولیای دانش آموزان به حساب مدرسه واریز میگردد
5- سایر وجوهی که مدرسه به موجب مصوبات مراجع ذیصلاح مجاز به دریافت آن میباشد مانند دریافتی بابت سرویس ایاب و ذهاب دانش آموزان و موارد مشابه
6-کمکهای بخش دولتی(سایر منابع): وجوهی است که به عناوین مختلف از طریق دستگاهها و سازمانهای دولتی غیر از آموزش و پرورش برابر مقررات برای مصارف خاص در اختیار مدرسه قرار میگیرد
دوره مالی:
دوره مالی طبق قوانین و مقررات حاکم بر واحدهای آموزشی و پرورشی از اول مهر لغایت پایان شهریورماه سال بعد خواهد بود که واحدهای آموزشی و پرورشی موظف هستند در پایان هر سال تحصیلی تراز عملیات مالی چهار ستونی خود را در سه نسخه تنظیم و طبق ماده 11دستورالعمل مالی مدارس صادره از سوی وزارت آموزش و پرورش به واحدهای ذیربط تحویل نمایند.بدیهی است این ترازنامه باید پس از تایید شورای مالی آموزشگاه ارسال گردد
حساب بانکی
هر واحد آموزشی و پرورشی فقط مجاز به داشتن یک شماره حساب بانکی قابل برداشت نزد یکی از شعب بانکهای دولتی ترجیحا سیبای بانک ملی هستند(باستثنای هنرستانها و مراکز مشابه). دریافت کارت بانکی وافتتاح این حساب باید با معرفی و تایید امور مالی مدیریت یا اداره مربوطه صورت گیرد . برداشت از حساب مذکور با حداقل دو امضا ( مدیر واحد آموزشی به عنوان امضا ثابت و امضای یکی از دو نفراز اعضای شورای مالی ) مدرسه به عنوان امضای متغیر انجام می شود.مدارس غیر انتفاعی تابع ضوابط خاص خود میباشند
مدارس و اعضای انجمن اولیا و مربیان مجاز به افتتاح حساب دیگری نزد بانکها یا موسسات اعتباری قرض الحسنه و نظایر آنها نیستند و همچنین نگهداری وجوه بصورت نقد به استثنای تنخواه گردان مصوب شورای مالیدر مدرسه مطلقا ممنوع است .
شورای مالی:
طبق آیین نامه و مقررات مربوطه ، شورای مالی واحدهای آموزشی و پرورشی که عضویت در آن افتخاری است و در اول هر سال تحصیلی و بلافاصله پس از آغاز به کار انجمن اولیا و مربیان مدرسه تشکیل می شود عهده دار وظایف زیر است
1-بررسی برنامه های مالی مدرسه و ارائه آن به انجمن اولیا و مربیان مدرسه جهت تصویب
2 -نظارت بر حسن اجرای مصوبات مالی انجمن اولیا و مربیان و دستورالعملهای مالی ذیربط
3-همکاری مستمر با مسئول مدرسه در استفاده صحیح از منابع مالی با رعایت اصل صرفه جویی
4-امضاء کلیه اسناد هزینه های انجام شده در مدرسه
5- انجام سایر وظایفی که در دستورالعمل به عهده شورای مالی گذاشته شده است
بطور کلی قبل از انجام هرگونه هزینه و یا برداشت هرگونه وجهی از حساب بانکی باید شورای مالی مدرسه در خصوص آن تصمیم گیری نموده و باید در صورتجلسه مربوطه که بوسیله منشی شورای مالی با ذکر نظرات موافقین و مخالفین طبق فرم یا دفتر مذکور درج و به امضاء اعضاء حاضردر شورای مالی برسد
ترکیب اعضای شورای مالی مدارس
الف -شورای مالی مدارس روزانه:
1-مدیر یا سرپرست مدرسه
2-رئیس انجمن اولیا و مربیان مدرسه
3-نماینده شورای معلمان مدرسه


دانلود کارآموزی پروژه اجرای یک سازه آپارتمانی 3 طبقه 12 واحدی با سیستم اسکلت فلزی pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود کارآموزی پروژه اجرای یک سازه آپارتمانی 3 طبقه 12 واحدی با سیستم اسکلت فلزی pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود کارآموزی پروژه اجرای یک سازه آپارتمانی 3 طبقه 12 واحدی با سیستم اسکلت فلزی pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود کارآموزی پروژه اجرای یک سازه آپارتمانی 3 طبقه 12 واحدی با سیستم اسکلت فلزی pdf :
کارآموزی پروژه اجرای یک سازه آپارتمانی 3 طبقه 12 واحدی با سیستم اسکلت فلزی
دستورالعملهای حفاظتی و ایمنی کارگاه های ساختمانی
اجرای کـارهـای ساختمانی شـامـل مراحـل متعددی است که ضمن آن افراد با ماشین آلات ساختمانی، ابزار و مصالح گوناگون سروکار دارند . این روابط ویژگی ها امکان وقـوع حوادث را بـرای نیروی انسـانی را افـزایش می دهـنـد . محـافظت از افراد انسانی در قبال حوادث نـاشـی از کـار از اهمیت ویژه ای برخوردار اسـت . از این رو بـاید ابـزار و ماشین آلات بـه طور مستمر مورد بازرسی کامل قرار گـرفـتـه و از سالم بودن آنها اطمینان حاصل شود . در بکار گیری ماشین ها نیز باید از افراد با تجربه استفاده شود . برای تامین ایمنی کارگاه هـای ساختمانی بـاید همه ی کـارهـا بـا دقت و برنامه ریزی دقیق انجام گیرند. در ضمن باید دقت داشته باشیم و کـه هنگام کار یا تخلیه ی مصالح مزاحمتی برای همسایگان و سایرین ایجاد
نشود. همچنین از انجام کارهای پر سر و صدا در شب خودداری شود . در صورتی که لازم است کاری در شب انجام شود باید قبلا اجازه ی شهرداری و مقامات مسئول کسب شـود .
آشنایی کلی با مکان کار آموزی
مکان کـار آمـوزی یک خرابه می باشد . پروژه اجرای یک سازه آپارتمانی 3 طبقه 12 واحدی با سیستم اسکلت فلزی مـورد نـظـر اسـت .
ابعاد زمین 15 در 30 متر بوده کـه تقریبا 3/2 (%60) آن زیربنای ساختمان مورده نظر ما را شـامـل مـی شـود :
اینک مـا در مرحله پاک سازی خرابه می باشیم لذا ابتدا مراحلی را کـه قبل از پاک سازی بـاید بگذرانیم ذیلاً ذکـر می نماییم:
ابـتدا کارفرما موظف است بـرای انجام مراحل قانونی و کسب مجوز پاک سازی بـه شهرداری و دیگر مراجع ذیربط مراجعه کند.
پس از انجام مراحل قانونی و کسب مجوز پاک سازی کارفرما موظف بـه دادن تعهـدی مبنی بـر عدم ایجاد مزاحمت و سلب آسایش بـرای همسایگان و عـدم ایجاد سد معبر در خیابان به هنگام ساخت و پاک سازی می باشد . در ضمن کار فرما موظف به تعهد مبنی بر جلو گیری از تخریب و صدمه به ساختمان های مجاور هنگام پاک سازی و سـاخت و سـاز می باشد .
پس از انجام مراحل بالا و گـرفتن مجوز پاک سازی با اجازه مهندس ناظر و با احتیاط کامل و ارئه تمهیداتی خاص در هنگـام پاک سازی جهت جلو گیری از آسیب بـه ساختمانهای مجاور شروع بـه پاک سازی خرابه می نماییم.
پس از اخذ مجوز پاک سازی از شهرداری و قبل از پاک سازی خرابه باید سـازمانهای مربوطه از قبیل سازمانآب برق گـاز ; را در امور کار قرار داده و هماهنگی هـای لازم را بعمل آوریم و نسبت به نصب آنها اقدام نماییم .
پاک سازی خرابه
کارفرما برای صرفه جویی در وقت و هزینه عملیات پاک سازی و گودبرداری را به یک اکیپ پیمانکار سپـرده و پـس از بستن قـرار داد پیمانکـار طبق قرار داد منعقد شده موظف می شود خرابه پر از زباله جات را تمیز کرده و به بیرون از کارگاه منتقل کند.
یک نکته حائز اهمیت در پروژه های عمرانی و ساخت و ساز رعایت کامل نکات ایمنی می باشد. می دانیم که امروزه طبق آئین نامه سازمان نظام مهندسی ایران سازه های فلزی باید از تیرآهن ضرب دری در سازه های خود استفاده کنند و نیز سازه های بتونی که با سیستم دیوار باربر اجرا می شوند باید دارای شناژ بندی افقی و عمودی طبق قوانین مندرج در آئین نامه باشند. می دانیم که این عمل برای مقابله سازه با نیروهای جانبی می باشد.
حال با توجه به اینکه کشور ما در منطقه ی زلزله خیز قرار گرفته اجرای این نکته از الزامات و دارای اهمیت فوق آلعاده ای می باشد.
گودبرداری
یـک لـودر چـرخ لاستیکی بـه کـارگاه آورده شد و سپس لودر شروع به کار کرد. سپس خاک حاصله را توسط همان لودر در یک کامیون بارگیری کرده و بـه مکان دیگری انتقال دادیم.
برای عبور و مرور لودر هنگام گودبرداری به محل کارگاه یک رمپ ایجاد کرده بودیم که پـس از اتمام کار لودر آن را توسط کارگران و دست افزار بیل و کلنگ تخریب نمودیم .
کـارگـران به وسیله ی بیل و کلنگ مشغول تخریب و خاک برداری رمـپ گردیدند. پس از اتمام کـار و پـایان این مرحله سطح کار ــ زمین کارگاه ــ را کاملا آب داده و توسط غلتک دستی کوبیدند.تا سطح کـار کاملا متراکم شود و بعدهـا در اثـر وزن ساختمان نشست نـکـنـد .
البته باید متذکر شوم که قبل از شروع به گودبرداری باید درخت و بوتـه های احتمالی را که در محل کارگاه موجود است از محل کار جمع آوری نمود که به این کار عملیات بوته کنی می گویند.
همچنین باید محل چاه های قدیمی یا تختـه سنگ و موانعی را که ممکن است موجب حادثه شوند شناسایی و نسبت به ایمن سازی آنها اقدام نمود. و نیز اگر با گود برداری پایداری ساختمان هـای مجاور دچـار مخاطره می شود بـاید از ایمنی آنها بوسیله شمع بندی زیر پایه هـا، سپر و مهار کردن ساختمان هـا بطور مطمئن اطمینان حاصل نمود.
این عوامل حفاظتی باید تـا رفع خطر مرتباً به وسیله ی اشخاص ذیصلاح بـازدید شـونـد تـا موجبات حفاظت مـوثـر ساختمان هـای مجاور و امنیـت جانی کـارگـران و هـمـسـایـه هـا نـیـز تـامیـن بـاشـد. پیمانکارموظف است تجهیزات ایمنی لازم بـرای حفاظت کارگران را در اختیار آنها قرار دهـد. در حفاری با بیل و کلنگ کارگران باید فاصله کافی ازیکدیگر داشته باشند. در گـودالـهـا و شیارهـای عمیق کـه عمق آنها از یک مـتـر بیشتر باشد نباید کارگران را به تنهایی بکار گمارد .
خاکـبـرداری در زمین هـای بـا رطـوبـت طبیعی را می تـوان تـا عمق یک مـتـر، بـرای مـاسـه 25/1 مـتـر، برای ماسه رس دار 5/1 مـتـر، بـرای خـاک رس 2 مـتـر و برای خاک بسیار متراکم را بدون پایه هـای ایمنی، سپر و حائل انجام داد. در سـایر موارد بـا تـوجـه بـه جنس خاک ، عمق گـودبـرداری و شرایط ترافیکی اطراف تدابیر ایمنی لازم توسط مسئولان اتخاذ می گـردد. لازم ذکر است که خاک این منطقه از جنس رس می باشد.
پـیـاده کـردن نـقـشـه
هدف از پیاده کردن نقشه به معنی انـتـقـال نقشه ساختمان از روی کاغذ بر روی زمین با ابعاد اصلی می باشد. بطوریکه محل دقیق پی ها و ستون هـا و ابعاد آنها روی زمین مشخص گردد. در موقع پیاده کردن نقشه از نقشه ی پی کنی استفاده می شـود. بـرای نقشه ی ساختمان هـای مهم معمولا از دوربین نقشـه بـرداری استفاده می شـود. برای نقشه ی ساختمان های کوچک و معمولی از مـتـر و ریسمان کـار استفاده می شـود .
کــارگــران بـا حـضـور مهندس نـاظـر بـه پیاده کـردن دقیق نقشه فونداسیون اقـدام کـردنـد. بـه گـونـه ای که به وسیله ی متر، ریسمان کار و گچ کاملا ابعاد فونداسیون را مشخص کرده و آن را در زمین پیاده کـردنـد.
بـتـون مگــر
بتون مـگـر کـه بـه آن بـتـون لاغر نـیـز می گـویند اولین قـشر پی سـازی می بـاشد. مقدار سیمان در بتون مگر حدود 100 الی 150kg/m3 است . بتون مگر معمولا به دو دلیل مورد استفاده قرار می گـیـرد :
1 : برای جلو گیری از تماس مستقیم بتون اصلی فونداسیون با خاک.
2 : برای رگلاژ کف فونداسیون و ایجاد سطحی صاف برای ادامه پی سازی.
کـارگـران پـس از ساختن بـتـون مگر، آن را در جـاهـای مشخص شـده بــه ضخامت حدودا ده سانتی متر ریخته و سطح روی آن را بـا ماله تقریباً صاف کردند .
جالب توجه است کـه بـرای ساختن بتون مگـر با عیار صد و پنجاه ، برای پیمانه کـردن و تعیین عیار از حـلـب هـای بیست کیلوگرمی روغن استفاده می شد .
کارگران پس از ریختن بتون مگر و گذشت حدودا سه الی چهار ساعت به آب دادن مختصر و سطحی آن پرداختند. لازم به ذکر است که در هنگام ریختن بتون مگـر حدوداً از هر طرف هفت تا ده سانتیمتر بیشتر از ضـخـامـت فونداسیون بتون ریزی کردیم. که البته این کار برای سهولت در اجرای قالب بندی و کفراژبندی بود
قـالـب بـنـدی فونداسیون و شمع بندی
قـالـب بندی معمولا بـه چـنـد صورت می تواند صورت گیرد. یـا به صورت فلزی یا به صورت چوبی و یا بـه صورت آجری .
در کارگاه مورد نـظـر از قالب آجری استفاده شد که ذیلاً به آن اشاره
می کنیم :
در ابـتـدای روز بـعـد کارگـران و بنا مشغول به کار شده ابعاد فونداسیون را کاملا مشخص کرده بـه وسیله ی ریسمان کار جدا کرده سپس به ساختن قالب آجری فونداسیون با ارتفاع مشخص پرداختند. و دو کارگر شروع کردند به کندن زمین برای ایجاد چاه های شمع بندی.
پس از ساختن قالب بندی فونداسیون کار کاملا آماده تحویل به گروه آرماتوربند برای اجرای شبکه مش و آرماتور بندی پی بود.
پس از تهیه ی میل گرد بـا شماره هـای مشخص کار را تحویل گروه آرماتوربند دادیم.
آرماتوربندی
با توجه به وسعت مانور توسط کارگران، کار گروه آرماتوربند به سرعت انجام می شد البته در این هنگام چاله های بین شناژ بندی فونداسیون را از خاکی که از خاک برداری رمپ توسط کارگران و چاه های شمع بندی باقی مانده بود پـر کردیم. تا در هنگام بتون ریزی ، پشت قالب آجری که در واقع یک تیغه ی پنج سانتیمتری بود پر بـاشـد. تـا در واقع تاب و تحمل وزن بتون را داشته باشد و از تخریب آن جلوگیری گردد.
گـروه آرماتوربـنـد کـاملا طبق نقشـه مشغـول بـه بریـدن ، انـدازه کـردن و ساختن شبکه آرماتور و مش بندی فونداسیون شـدنـد. در این مدت همواره یک کارگـر بـه وسیله ی کـارگاه و آچـار گـوساله طبق نقشه مشغول تهیه ی خاموت هـا و تـنگ هـا بـه تعداد و اندازه های مورد نیاز شد.
علت استفاده فولاد و میل گرد در ساختمانها و پی
بطور کلی ما از فولاد بکار رفته در بتون انتظار تاب و تحمل نیروهای کششی را داریم زیرا بتون به تنهایی دارای مقاومت فشاری بالا و قابل قبولی می باشد لیکن در مقابل نیروهای کششی ضعیف است. ما با استفاده از میلگرد در بتون سعی در بهبود این شرایط داریم.
نحوه ی آرماتوربندی
فولاد را که گفتیم به صورت میل گرد در بتون استفاده می کنیم باید به صورت یک شبکه و کلاف یک پارچه در آورده تا بتواند به خوبی در مقابل نیروهای وارده از خود مقاومت نشان دهد . بـه این شبکه میل گرد و آرماتورهای بـه هم بافته شده حصیری می گویند.
میل گردها را معمولا با توجه به قطر آنها می خوانند مثلاً میل گرد 18، میل گردی است که قطر آن 18 میلیمتر می باشد .
لازم ذکر است با توجه به آئین نامه حداقل میل گردی که در ساختمانها مصرف می شـود نـمـره 6 می باشد.
البته قابل ذکر است که ساختمان ما فلزی می باشد و ما از میلگرد بیشتر در فنداسیون( پی ) و شناژها استفاده می کنیم.
مـیـل گـردها معمولا به طول 12 متربه بازار عرضه می شوند. که با توجه به شکل و ابعاد فونداسیون باید آنها را به اندازه ی دلخواه قیچی کنیم. بـا تـوجـه بـه توضیح بالا که شبکه آرماتورها باید به صورت یک کلاف یک پارچه عمل کند نحوه ی اتصال آنها بـه یکدیگر بسیار حائز اهمیت است. کـه مسلماً باید با نظارت مهندس ناظر اجرا شود .
معمولا در کارگاه ها برای اتصال دو نخ آرماتور 40 برابر قطر آرماتور آنـهـا را بـا هــم اورلــب کـرده و بـه وسیله ی مفتول آنـهـا را بـه هـم می بندیم . کـه البته این نوع اتصال طبق آئین نامه برای آرماتورهای تـا نـمره ی 32 مجاز می باشد . روشهای دیگری نیز برای اتصال آرماتورها وجود دارد.
بـا تـوجـه بـه خاصیت میل گـرد و عـلت استفاده آن در بتون باید اندازه قطر و نحوه اجرای آرماتورها دقیقاً طبق نقشه و با نظر مهندس محاسبه و اجرا شود، مقدار میزان مصرف میل گرد در بتون با توجه به سطح مقطع آن است .
بـا دقت در شکـل ظاهری فونداسیون و محاسبه می توانیم به این نتیجه برسیم که در سطح بالایی پی نیروهای کششی وارده کم و نیروهای فشاری وارده که بـتـون بـه خـوبـی می توانـد در مقابل آن مقاومت کند زیاد است . و در سطح پایینی پی نیروهای کششی وارده زیاد و نیروهای فشاری وارده کم است . پس باید در سطح پایینی پی از تعداد میل گردهـای بیشتر و قویتری استفاده کنیم تـا در مـقـابـل نیروهای کششی وارده به خوبی مقاومت کند . در کارگاه هـای کوچک مثلا در کارگاه مورد نظر ما با توجه به مشکلات اجرایی و نظر به اهمیت سـطح مقطع فولاد در بتون بـه جای اس
کارگران پس از آماده سازی شبکه کف پی آن را در ته پی قرار دادند. چون در کارگاه ما از بتن مگر در سطح کار استفاده شده بود حداقل فاصله خارجی شبکه زیر پی از بتون مگر می باید حدوداً 3 سانتی متر باشد . برای این کار از تکه ها و نخاله های ساختمانی موجود در کارگاه استفاده شد .
نـکـتـه حـائـز اهمیت در اجـرای کـار این است کـه باید فاصله میل گردهـا و خاموت هـا را دقیقاً طبق نقشه اعمال کنیم کـه البته این فـاصلـه هـا را باید از مرکز به مرکز آرماتورهـا در نظر بگیریم .
فقط در موقع جاگذاری باید دقت لازم انجام گیرد تـا قفسه هـا و مش میل گردی درست در وسط گود قرار گیرد تا در هنگام بتون ریزی از همه طرف توسط بتون احاطه شونـد . در واقع بتون مثل کاوری دور و اطراف آن را بپوشاند. معمولاً میلگردهای مصرفی در بتون را از نوع میلگرد آجدار انتخاب می کنند.
خم کردن آرماتور :
در کارگاه های کوچک آرماتورها را با دست ــ کارگاه و آچار گوساله خم می نمایند . ولی در کارگاه هـای بـزرگ خم کـردن آرماتور بوسیله ی ماشین انجام می شود . مسئول کارگاه آرماتوربندی باید از روی نقشه تعداد و شکل هر آرماتور را تعیین نموده و به کارگران داده و خم کردن هر سری را دقیقاً زیر نظر داشته باشد تا طول آرماتور و محل خم کردن و زاویه ی خم کـردن و طول قلاب ها طبق نقشه انجام شـود . طول قلاب معمولا نباید از 10 سانتی متر کمتر باشد . میل گردها باید از نوع ذکر شده در نقشه باشد. یکی از نکات اجرایی که باید مد نظر قرار دهیم این است که اگر میل گرد خمیدگی موضعی داشت می باید این خمیدگی قبلاً صاف گـردیده بعد اقدام به شکل دادن آرماتور بـشـود. بـرای صاف کـردن میل گرد چکش کاری مجاز نیست . بلکه باید بـه وسیله ی کشش این کار را انجام دهیم .
آرماتورها باید طوری بسته شود تا در موقع بتون ریزی از جـای خـود تکـان نخورده و جـابـجـا نـشـونـد .
آرمـاتـورهـای تـا قطـر 12 میلی متـر را می تـوان بـا دسـت خـم نـمـود ولـی آرماتورهای بزرگتر از 12 میلی متر بهتر است با دستگاه مکانیکی مجهزبه فلکه خـم شـود قطر فـلکـه خـم متناسب بـا قطر آرماتور بوده و توسط مهندس محاسب و مهندس کارگاه تعیین می شود .
کـلـیـه آرمـاتـورهـای ساده باید بـه قلاب ختم شود ولی آرماتورهـای آجدار را می توان به صورت گونیا خم نمود. سرعت خم کردن باید متناسب با درجه ی حرارت محیط بـاشد و باید بـا نظر مهندس کارگاه بطور تجربی تعیین شـود. این نـکـتـه در کـارگـاه ما با توجه به گرمای هوا در منطقه حائز اهمیت می بـاشد کـه کما کان رعایت می شـد . باید از خم کردن آرماتورها در دمای کـمـتـر از پنج درجه ی سانتیگـراد خـودداری نمود . حتی المقدور باید از بـاز کـردن خـم هـای آرماتورهـای شکل داده شده و مصرف آن خـودداری نـمـود. بولت ها یا آرماتورهـای انتظاری که برای اتصال شالوده بـه صفحه ستون به کار رفت تا سطح آرماتورهای زیرین پی ادامه یافت تا انتهای شمع بندی.
کلیه ی بولت ها درانتها دارای خـم نـود درجه بودند. این آرمـاتـورهـا بـه وسیله خاموت بـه یکـدیگـر متصل شده و داخل فونداسیون به خوبی مستقر شدند و در داخل پی ادامه داشتند تا انتهای شمع بندی. قـبـل از بـتـون ریزی یـک بـار دیگـر فاصله محور تـا محـور بولت ها کنترل شد . کـارگـران به علت سهولت در اجرا جهت خم خاموت ها را در یک جهت قرار داده بودند که توسط مهندس ناظر تذکر داده شد وکارگران مجبور بـه باز کردن تعدادی از آنها شدند و جهت آنها را تغییر دادند.
سپس کارگران با نظارت مهندس ناظر شروع به کار گذاشتن صفحات بیس پلیت بر روی بولت ها شدند . تمام صفحات را به وسیله تراز دستی و آجر و مهره های نصب شده بر روی بولت ها و صفحه بیس پلیت تراز نمودند .
در این موقع کارگاه جهت بتون ریزی فونداسیون آماده بود. البته لازم ذکر است که میل گردها را جهت استحکام بیشتر با خال جوش به هم وصل کردیم.
بتون ریزی فونداسیون :
بـتـون تـشکـیل شده از دانـه هـای سنگی بـه اضافه ی سیمان وآب است. کـه سیمان و آب تشکیل خمیـر سیمان را می دهـنـد . خمیر سیمان کـه در واقـع مخلوط سیمان و آب می باشد در اثر واکنش شیمیایی سیمان و آب روند سخت شـدن را طـی می کـنـد و در نتیجه دانه که شامل ماسه و شن یا سنگ شکسته می باشد را به صورت توده ی سنگ مانندی به یکدیگرمی چسباند که به بتون سخت شده معروف است . البته به آن سنگ مصنوعی نیز می گویند .
دانه های سنگی عموما به دو گروه ریز و درشت تقسیم می شوند . دانـه هـای ریز از ماسه طبیعی یا کارخانه ای که اندازه ی ذرات آنها تا یک چهارم اینچ می رسد تشکیل شده و دانه های درشت دانه هایی است کـه روی الک شماره 16 باقی می ماند .
همانطور که گفتیم خمیر سیمان از مخلوط سیمان و آب تشکیل شده و چون به طور کامل اشباع نمی شود پس هوا نیز در آن وجود دارد .
خمیر سیمان معمولا حدود 25 تا 40 درصد کـل حجم بتون را در بـر می گیرد که حجم مطلق سیمان معمولا بین 7 تا 15 درصد و حجم آب از 14 تا 21 درصد است . مقدار هوا در بتون تا حدود 8 درصد حجم بتون تغییر می کند که البته این مقدار به اندازه درشت ترین دانه ها بستگی دارد.
از آنجا که دانه ها حدودا 60 تا 75 درصد بتون را شامـل می شـود
انتخاب آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است . دانـه هـا باید از موادی تشکیل یافته باشند که دارای مقاومت کافی بوده و در مقابل شرایط محیطی مقاوم بـاشـنـد . کیفیت بتون تا حد زیادی به کیفیت خمیر سیمان بستگی دارد . در بتونی که به طور صحیح ساخته می شود هر یک از دانه هـا کاملا به خمیر سیمان آغشته می شود و تمامی فضای موجود بین دانه ها کاملا با خمیر سیمان پر می شود. دانه های درشت باید به حدی مصرف شـود کـه فضای خالی در بتون ایـجـاد نکند . یعنی مانع مخلوط شدن دانه های کوچکتر نشود و فضای بین دانه های درشت را دانه های متوسط پر نمایند .
مصرف دانـه هـای متوسط هم باید به حدی باشد که جای دانه های درشت را نگیرد . بتونی کـه دارای دانه بندی متعادل باشد از مقاومت بالایی برخوردار خواهد بود .
مصرف دانـه هـای ریز ، سیمان و آب هم باید به حدی باشد که کاملا اطراف کلیه ی دانه ها را آغشته نماید و فضای خالی دانه ها را بپوشاند. اگر مصرف دانه های ریز زیاد باشد بتون معایب زیر را پیدا خواهد نمود :
1 ــ مقاومت فشاری بتون کم می شود .
2 ــ سیمان مصرفی مورد نیاز بتون زیاد خواهد شد .
3 ــ بتون به آب زیادی احتیاج خواهد داشت که بعد ازسخت شدن به صورت حباب های هوا در بتون باقی خواهد ماند .
علت اینکه مقاومت فشاری بتون کم می شود دلیل مستقیم با مصرف آب زیاد و سیمان زیاد دارد . چرا که هر کدام مقاومت فشاری بتون را به گونه ای کـه توضیح می دهیم کم خواهد نمود .
ــ مصرف آب زیاد : زیرا همانطور که گفته شد بعد از سخت شدن بتون ایجاد خلا در بتون می نماید و هرچه تخلخل بتون زیاد باشد مقاومت آن کمترخواهد شد . ما در هنگام ساخت بتون به دنبال دستیابی بـه یـک جسم متراکم و تـوپـر هستیم . هنگام اضافه کردن آب باید در نظر داشته باشیم کـه آب مصرفی در حدی باشد که بتون اولا براحتی جابجا شود یعنی آب باعث لغزاندن دانه های سنگی روی همدیگر شود و ثانیاً آب مورد نیاز جهت انجام فعالیت شیمیایی و هیدراتاسیون سیمان فراهم گردد .
در زیر برخی از مزایای ناشی از کاهش آب در بتون را شرح می دهیم :
1 ــ افزایش مقاومت فشاری و خمشی
2 ــ باعث افزایش قابلیت آب بندی بتون می گردد
3 ــ افزایش مقاومت و پایداری بتون در مقابل عوامل جوی
4 ــ چسبندگی بهتر بین میلگرد و بتون
پس هر اندازه آب کمتری در بتون استفاده شود بتون مرغوب تری بدست می آید به شرط آنکه بتوان آنرا به طور صحیح مخلوط و متراکم نمود .
مصرف زیاد سیمان در بتون : سیمان اگر با آب مخلوط شود فقط کار یک ماده ی چسباننده را انجام می دهد.
پس دانه های سنگی در بتون توسط سیمان به هم چسبانده می شود. این دانـه های سنگی هستند که باید مقاومت کافی در مقابل عوامل مختلف را دارا باشند.
اگر جای مواد سنگی را در بتون مواد دیگری بگیرند طبیعتاً از مقاومت بتون کاسته می شود . هنگامی که در هنگام ساخت بتون مقدار سیمان زیاد بـاشـد جـای دانـه هـای سـنگـی را اشغال خواهـد کرد در نتیجه مقاومت بتون را کـم خواهد کرد . در ثانی از لحاظ اقتصادی نیز مقرون به صرفه نخواهد بـود کـه مصرف سیمان را زیاد نماییم زیرا هـزینـه ی تهیه ی دانـه های سنگی خیلی کمتر از هزینه ی تهیه ی سیمان خواهد بود.
مصرف زیاد ماسه در بتون : تقریبا تـوضیح در این بـاره مشابه توضیح مصرف زیاد سیمان خواهد بـود .
مصرف سیمان در صورتی در بتون کـم خواهـد شد کـه سطح دانـه هایی کـه سیمان می خواهد آنها را بـه همدیگـر بچسباند کـم شود و این نیز در صورتی ممکن خواهد بود که دانه بندی درشت تر باشد. هرچه دانه های سنگی درشت تر باشد مصرف سیمان نیز لزوماً کمتر می شود چراکه سطحی که سیمان می خواهد دانه ها را بهمدیگـر بچسباند کمتر می شود و هـرچـه مصرف ماسه در بتون زیاد شود سطح جانبی دانـه هـای بتون نسبت به حجم زیاد شده و لذا باید برای چسباندن آنها سیمان بیشتری مصرف نمود .
مخلوط کردن بتون :
مواد تشکیل دهنده ی بتون در ابتدا به طور جداگانه است که باید برای ساختن با هم مخلوط شوند . ترتیب تغذیه ی این مواد در هنگام ساخت نقش مهمی در یکنواختی بتون دارد . بـا این وجود با تغییر ترتیب تغذیه ی این مواد همچنان می توان بتون خوبی تولید کرد .
زمـان افـزودن آب تعداد دور کـل دیـگ مخلوط کـن و سرعت دوران آن باید کنترل شوند . عوامل مهم دیگر در اختلاط عبارتند از اندازه هر پیمانه نسبت به اندازه دیـگ مخلوط کـن ، زمـان مخلوط کـردن ، پیمانه کـردن و اختلاط ، طراحی و شبکه بندی دیگ و تیغه های مخلوط کن .
بتونی که تازه مخلوط می شود باید حالت نیمه پلاستیک و روانی داشته باشد . بـه گـونـه ای کـه بتوان آن را بـه راحتی شکل داد و در درون قالب قرار داد . بتون پلاستیک بتونی است کـه قابلیت خمیری دارد و شکـل پـذیـری آن مـانند خمیر خاک رس در صنعت سفالسازی است. در هنگام حمل نباید جدایی اجزا از هـم صورت گیرد . وقتی کـه بتون سخت می شود مخلوط یک نواختی از مواد متشکله بدست می دهد .
اگر پیمانکار در بدست آوردن عیار بتون مثلا بتون 350 کوتاهی کرده باشـد و عیار کمتری بدست آورده باشد در صورتی که عیار بدست آمده 60 درصد عیار اصلی باشد بـا توجه بـه نوع پروژه دستور تخریب داده نمی شـود بـلکـه جریمه تعلق می گیرد . ولی اگـر 60 درصـد جواب ندهد دستور تخریب داده خواهد شد . این نکات در کتاب رواداری های مجاز کاملاً ذکر شده است.
همانطور کـه گفته شـد مـا در کارگاه برای قالب بندی فونداسیون از آجـرهـای موجود در کارگاه استفاده کردیم . حال برای اجرا و شروع بتون ریزی برای جلو گیری از خورده شدن آب بتون سطح داخلی آنها را که می باید با بتون در تماس باشد با یک ورقه ی نایلون پوشاندیم به این ترتیب از تماس مستقیم بتون بـا قـالـب آجـری جلو گیری نمودیم .
همانطور که می دانیم آجر آب بتون را خورده و درنتیجه باعث فاسد شدن آن می شود .
بـعـد از این مرحـله کارفرما مهندس ناظر را در جریان قرار داده و ناظر در روز بعد برای بازدید به کارگاه آمد . پـس از کنترل دقیق شبکه آرماتـوربندی اجازه ریختن بتون فونداسیون را صادر کـرد .
بـا تـوجـه بـه نظر مهندس محاسب بتون 350 برای کار آماده شده کـه البته کـارگـران در محل بـه سـاخـت آن اقـدام نـمـودنـد و شـروع بـه ریختن بـتـون فونداسیون نمودیم .
کارگـران از دستگاه بتون ریز استفاده نمودند و از قسمت انتهایی ساختمان اقـدام بـه بتون ریزی کـردنـد . بـالای آن قسمت از قا لب ها و فونداسیون که ناگزیر به عبور و مرور بودیم تخته الـوار گذاشته تا رفت و آمد مسیر و از آسیب احتمالی به قالب جابجا شـدن احتمالی آرماتورهای فونداسیون جلوگیری به عمل آوریم . قابل ذکر است کـه همواره در طول بتون ریزی یک کارگر به وسیله دستگاه ویبراتور بتون ریخته شـده در قالب را ویبره می نمود تا هوای موجود در بتن را خارج کرده و از پوکی بتون جلوگیری بـه عمل آورد . البته باید دقت داشته باشیم که شیلنگ دستگاه ویبراتور همواره تقریبا عمود بر زمین و محل بتون ریزی بـاشـد . زیرا اگـر شیلنگ دستگاه ویبراتور تقریبا عمود نباشد در سطح بتون گیرکـرده و بـرای خارج کـردن آن دچار مشکل می شویم.
پس از پایان عملیات بتون ریزی و با توجه به هوای منطقه و مراقبت های ویژه ای که باید بعد از بتون ریزی از بتون به عمل آید کارفرما به نگهبان کارگاه گوشزد کرد که بعد از گذشت حدودا چهار الی پنج ساعت از پایان کار به محل بتون ریزی شده آب دهـد .
این کار بـا تـوجه بــه هوای منطقه برای عمل آوری بتون از اهمیت فوق العاده ای برخورداربود . کار مراقبت و آب پاشی بتون چهار روز به طول انجامید .
در این مدت بتون ریخته شده به سختی لازم رسیده و البته بـرای اجـرای عملیات بعدی که نصب ستون ها بود آماده تاب و تحمل وزن ستون ها و دیوارهـا را پـیـدا کـرده بـود .
نحوه ی درست کردن ستون های فلزی با ورق:
در ابتدای کار ورق های براورد شده توسط مهندس محاسب به کارگاه منتقل شد که ضخامت آنها به ترتیب : mm815mm,12mm, می باشد.
سپس کارگران متخصص شروع به ساخت قسمت اصلی کارگاه که برای درست کردن ستون ها بود کردند،این قسمت شامل دو شاخ تیر آهن کامل بود که بر روی آن با تیرآهن یک بالابر ابتدایی درست کردند که برای تـکان دادن تیرآهن های ساخته شده از آن استفاده کنند .
سپس با نظارت مهندس ناظر و محاسبه های مهندس محاسب شروع به ساخت ستون ها نمودند لازم ذکر است که این عملیات ستون سازی حدود یک ماه و نیم به طول انجامید که تمام این پروژه بر روی زمین سطح کارگاه انجام می شد .که وظیفه اصلی من در این بخش نظارت بر کار کارگران متخصص جوشکاری و نحوه ی جوش نبشی ها و ورق ها به یکدیگر تا ساخت ستون بود که در ادامه توضیح مختصری در مورد نحوه ساخت ستون ها می دهم.
در ابتدا دو ورق که در تیرآهن بال نام دارند را در فاصله مورد نظر که توسط مهندس محاسب محاسبه شده قرار می دهیم سپس جان آن را به هر دو بال خال جوش می دهیم سپس مهندس ناظر آن را چک می کند اگر جای آن صحیح بود دو کارگر متخصص شروع به جوش تمام سطح می کنند سپس آن را با بالابر می چرخانند سطح پشت آن را نیز جوش کاری میکنند ، طبق محاسبه مهندس محاسب ستون ها دارای سه جان و دو بال می باشند ،بعد از جوش اولین جان دو جان بعدی را در فاصله cm1.5 روی بال ها جوش می دهند طبق شکل :
دلیل این فاصله این است که هنگام جوش سخت کننده (stivener) به روی سطح جان تیرورق باعث تقویت تیرورق گشته و همسطحی بین جان و بال تیر ایجاد می شود.
تیرورق های درست شده را به اندازه 3طبقه سه متری و cm50 برای پشتبام (سقف) درست می کنیم سپس کارگران نسبت به تیرورق اولیه بقیه تیرورق ها را درست می کنند که شامل 38 تیرورق می باشد .
لازم ذکر است که برای اتصال تیرورق های طبقات از ورق اتصال استفاده می کردیم که اندازه آن توسط مهندس محاسب محاسبه شده بود و در کارگاه اصلی که خارج از محدوده شهر بود تهیه می شد ، که طبق اندازه های داده شده ورق ها در زیر دستگاه گیوتین قرار می گرفتند و به قسمت های مساوی تقسیم می شدند البته لازم ذکر است که تسمه ها نیز در این مکان تهیه
می شده اند.
ضخامت تیرورق ها از طبقه پیلوت تا طبقه 3 عبارتـند: پیلوت 15mm ، طبقه اول 15mm ، طبقه دوم 12mm ، طبقه سوم 12mm.
بعد از ساخت تیرورق ها طبق نقشه فلزی ساختمان شروع کردیم به نصب نبشی ها وتسمه ها در مکان های مورده نظر البته بر روی هر تیر که شروع به نصب نبشیها وتسمه های آن میکردیم شمال و جنوب آن ستون را مشخص می کردیم تا در هنگام نصب آنها دچار مشکل نشویم ونیز شماره ستون را نیز بر روی آن مینوشتیم تا جای آن را بر روی فنداسیون به راحتی پیدا کنیم .
لازم ذکر است که برای راحتی جوشکاران هنگام بر پایی تیرها نبشی های اضافه به صورت خال جوش به تیر ها جوش دادیم تا زفت و آمد برای جوشکاران در هنگام جوش آسان تر شود ، باید متذکر شوم که بعد از جوشکاری تمام نبشی های اضافه جمع آوری می شود.
سپس برای اتصال پایه تیرورق به فنداسیون از ورق های 20mm استفاده کردیم مطابق شکل در صفحه بعدی :
بعد شروع به ساخت تیرورق های افقی کردیم آنها را نیز مطابق توضیحات بالا درست کردیم با این تفاوت که در آنها به جای سه جان از یک جان استفاده کردیم و نیز از صفحه تقویتی در گوشه های آنها استفاده کردیم .
اتصال ستون ها به فنداسیون :
بعد از صفت شدن فونداسیون و آب دهی آن یک کارگر شروع به پاکسازی روی صفحه های بیس پلیت کرد.
سپس متخصص کارگران جوشکار یک قالب کوچک از پایه ستون تیرورق درست کرد و با نظارت مهندس ناظر جای دقیق ستون را بر روی صفحه بیس پلیت مشخص کردیم .


دانلود تحقیق صلاحیت محاکم pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود تحقیق صلاحیت محاکم pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود تحقیق صلاحیت محاکم pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود تحقیق صلاحیت محاکم pdf :
صلاحیت دادگاهها هیچ دادگاهی نمیتواند به دعوایی رسیدگی کندمگر این که شخص یا اشخاص ذینفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنان رسیدگی به دعوی را برابر قانون درخواست نموده باشند”.( ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی) صلاحیت ذاتی و محلی دادگاهها *صلاحیت دادگاهها از حیت نوع رسیدگی، دعاوی مطروحه، اشخاصی که مورد محاکمه قرار میگیرند و گوناگونی جرائم و محل وقوع آنها، اقامتگاه خوانده و نظایر آن تعیین میگردد. به طور کلی صلاحیت دادگاهها درنظام موجود قضایی به دو دسته تقسیم میشود. 1. صلاحیت ذاتی: صلاحیت مراجع قضایی دادگستری نسبت به مراجع غیر دادگستری و صلاحیت دادگاههای عمومی نسبت به دادگاه انقلاب و دادگاه نظامی و همچنین صلاحیت دادگاه بدوی نسبت به مراجع تجدیدنظر، از جمله صلاحیتهای ذاتی محسوب میشود. 2. صلاحیت محلی: جز در موارد خاص، معمولاً به اعتبار محل ارتکاب جرم در امور کیفری یا اقامتگاه خوانده در امور مدنی مشخص میشود. * نحوه طرح دعوی دعاوی از لحاظ سبب پیدایش و نحوه طرح آن به دو دسته تقسیم میشود: 1. دعوی کیفری 2. دعوی مدنی دعوی کیفری دعوی کیفری با تنظیم شکوائیه یا عریضهای که متضمن نام شاکی و متهم و محل وقوع جرم میباشد شروع، سپس با ابطال مبلغ هزار ریال تمبر قانونی، با دستور معاونت ارجاع در جریان رسیدگی قرار میگیرد. ضمناً در مجمتعهای قضایی خارج از ساعات اداری تحت نظارت قاضی کشیک به مواردی که از طریق نیروی انتظامی ارسال میشود رسیدگی میشود. دعوی مدنی دعاوی مدنی با ثبت دادخواست یا درخواست شروع شده و دادخواست مزبور میبایستی به دادگاه صلاحیتدار تقدیم گردد. خواهان میتواند قبل از تقدیم دادخواست حق خود را به وسیله اظهار نامه نیز مطالبه نماید. دادخواست شروع رسیدگی به دعاوی مدنی دادگاه مستلزم تقدیم دادخواست میباشد. دادخواست به دفتر دادگاه صالح و در نقاطی که دادگاه دارای شعب متعدد است به دفتر شعبه اول تسیلم میگردد. جهت تقدیم و تکمیل دادخواست به نمونهای ذیلاً اشاره میشود. لازم است اشاره شود در حوزه قضائی تهران علاوه بر مجتمعهای قضایی سیزده گانه که در نقاط مختلف پایتخت پراکندهاند. مجتمعهای دیگری بر اساس صلاحیتهایی خاص تاسیس گردیده است که عبارتند از: مجمتع قضائی ویژه کارکنان دولت، ارشاد، امور جنایی، امور اطفال، خانواده شاهد جرائم اقتصادی، امور سرپرستی، البته دادگاههای تجدیدنظر استان به عنوان مراجع عالی، پیرو درخواست ذینفع نسبت به تجدید نظر در احکام دادگاههای تالی (بدوی) اقدام مینمایند. همچنین بر طبق ماده 268 آئین دادرسی مدنی، دادستان کل مجاز است پس از درخواست ذینفع چنانچه حکم قطعی را مخالف قانون یا شرع بیابد از دیوانعالی کشور نقض حکم را درخواست نماید. واحدهای مستقر در مجتمعهای قضائی 1. حوزه ریاست (سرپرست مجتمع) 2. (معاونین مجتمع) الف- معاون ارجاع ب- معاون اجرای احکام 3. واحد ارشاد و معاضرت قضایی 4. واحد رایانه (ثبت دادخواست و عرایض کیفری) 5. واحد دریافت و توزیع اوراق قضائی (دایره ابلاغ) 6. واحد فروش تمبر و اوراق قضائی واحد ارشاد و معاضرت قضائی به منظور ارشاد و راهنمایی شهروندانی که به قوانین آشنایی ندارند در هر حوزه قضائی یا هر مجتمع، واحد ارشاد و معاضدت دایر گردیده است. عدم صلاحیت ذاتی: عدم صلاحیت ذاتی عبارت است از عدم صلاحیت محکمه صلحیه نسبت به امور راجعه به ابتدایی و بالعکس و عدم صلاحیت محکمه حقوق نسبت به امور جزایی و محکمه جزایی نسبت به حقوقی و محکمه ابتدایی نسبت به استیناف و بالعکس و محاکم عمومی نسبت به محاکم شرع و برعکس و عدم صلاحیت محاکم عدلیه نسبت به امور راجعه به محاکم غیرعدلیه. (تبصره ماده 1 قانون تسریع محاکمات مصوب 3/4/1309) عدم صلاحیت ذاتی: عدم صلاحیت ذاتی عبارت است از عدم صلاحیت محکمه صلحیه محدود نسبت به امور راجعه به ابتدایی یا عدم صلاحیت محکمه حقوق نسبت به امور تجارتی و جزایی و یا محکمه جزایی و تجارتی نسبت به حقوق و یا محکمه ابتدایی نسبت به استیناف و برعکس و یا محکمه عدلیه نسبت به امور راجعه به محاکم اداری. (بند 25 تبصره 364 قانون موقت راجع به تصرفات در قانون اصول محاکمات حقوقی مصوب 31/3/1302)


دانلود مقاله مقاله ای پیرامون آزادی تفکر pdf دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله مقاله ای پیرامون آزادی تفکر pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله مقاله ای پیرامون آزادی تفکر pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود مقاله مقاله ای پیرامون آزادی تفکر pdf :
مقاله ای پیرامون آزادی تفکر
رمز پایدارى هراجتماعى در گرو حیات فکرى آن جامعه است و تا جامعه به حیات فکرى خویش دست نیابد از زندگى راستین برخوردار نخواهد بود. بدینسان اندیشه ورى و تفکر ضرورت حیات انسانى جامعه هاست و عالمان و متفکران و طلایه داران حرکتهاى انسانى واصلاحى بیش از هر چیز باید به اندیشاندن و به اندیشه وا داشتن جامعه بپردازند و شیوه ها واسلوبهاى اندیشه ورى سودمند و کار آمد را در پیش دید نسلها بگذارند و پرورش خردها واستعدادها را وجهه همت خویش سازند و با نگارش و گفتار و ; حیات فکرى جامعه را تامین کنند که جامعه بى فکر و جامد که در جهت خلاقیت ابتکار و باز جستن بهترین راهها براى زندگى نمى اندیشد بزودى دستخوش مرگ و فنا خواهد شد.
پرداختن به موضوع[ آزادى تفکر]از یک چنین تلقى نشات مى گیرد. بى گمان ضرورت ایجاد فضاى سالم براى اندیشیدن در جامعه اى که در پرتو احکام اسلامى مى زید با توجه به کلیت تعالیم اسلامى بیشتراحساس مى شود.ازاین روى باید عالمان و متفکران اسلامى در موضوعات و زمینه هاى مختلف به تحقیق و کنکاش بپردازند تااز فکر واندیشه و احساس
خود جامعه را لبریز نموده و حقائق والاى اسلامى را به مردم بشناسانند واین همه بدون وجود محیطى آکنده از صفا و مهر و احساس که در آن اندیشه ها قدرت رشد و نمو داشته باشد حاصل نخواهد شد. در همین راستا در نوشتار پیشین تحت عنوان[ مدخلى بر آزادى تفکر و عقیده] به بیان ارزش واهمیت آزادى جایگاه والا وارزشمند آن در فرهنگ اسلامى پرداختیم .
و همانگونه که متذکر شدیم آزادى راانواع اقسامى است که هر یک از آنها در خور بحث مستقلى است ولى از آنجا که آزادى تفکر و عقیده ریشه واساس دیگر آزادیها به شمار مى رود ازاهمیتى ویژه برخوردار بوده مورد توجه ما قرار گرفته است .اینک براساس این ضرورت در ادامه آن بحث درباره آزادى تفکر و جایگاه آن دراسلام به بحث مى نشینیم و در فرصتهاى آینده آزادى عقیده و مسائل مربوط به آن را پى مى گیریم .
مفهوم تفکر
در تعریف اندیشه و تفکر اختلاف زیادى میان متفکران وجود ندارد و مى توان گفت :اغلب آنان در یک جامع مشترک براى تفکراتفاق نظر دارند و این جامع مشترک عبارت است از: فعالیت هدفدار ذهن از مقدمات روشن رو به قضایائى که درک و دریافت آن هدف تلقى شده است و چکیده آن در سخن محقق طوسى[ ره] چنین آمده است :
[;التفکر سیرالباطن من المبادى الى المقاصد و هو قریب من النظر لایرتقى احد من النقص الى الکمال الا بهذاالسبر]. 1
سیر درونى از مقدمات تا نتائج تفکر گویند. که به معناى نظر نزدیک است وانسان بدون این سیر و حرکت از نقص به کمال نخواهد رسید.
اهمیت تفکر
از مهمترین امتیازات انسان بر سایر حیوانات داشتن فکر واندیشه است . در منطق انسان را به[ حیوان ناطق] تعریف کرده اند. بدیهى است که منظوراز نطق سخن گفتن نیست بلکه مقصوداز آن همان قوه درک و فکر واندیشه است که آدمى رااز سایر حیوانات ممتاز کرده و به او ارزش داده است . بدین جهت در تعریف انسان گفته اند:انسان حیوانى است متفکر واندیشه و فکر را فصل قریب براى تمیزانسان از غیراو دانسته اند.
فرانکلین مى گوید:
[آدمى مى تواند دو دقیقه بدون هوا دو هفته بدون نوشیدن آب سه هفته بدون غذا و یک عمر بدون پول زندگى کند ولى نمى تواند یک لحظه بدون فکر واندیشه زندگى نماید]. 2
و مولوى در شعر معروف خود حقیقت انسان را همان اندیشه او دانسته است که اگراندیشه راازاو بگیرند جز مشتى پوست و گوشت واستخوان ازاو چیزى باقى نخواهد ماند و در زمره
سایر حیوانات روى زمین قرار خواهد گرفت .
[ اى برادر تو همه اندیشه اى
مابقى خوداستخوان و ریشه اى
4گر بوداندیشه ات گل گلشنى
گر بود خارى تو هیمه ى گلخنى] 3
ازاین رو قرآن در مقام نکوهش کسانى که ازاین نیروى خدادادى استفاده نمى کنند تعبیر به[ انعام] چهارپایان و بدتراز آن مى کنند.
;.لهم قلوب لایفقهون بها و ;اولئک کلانعام بل هم اضل .
خداوند قلب و دل و وسیله تعقل را دراختیارانسانها قرار داده گروهى از آن بجاى استفاده درست در راه هدایت و رشد خود آن را در جهت منافع زودگذر و مادى بکار برده اند و یااز قوه تعقل خود کمتر استفاده مى برند و ضررى که از ناحیه این گروه انسانها بر مى خیزد به مراتب بالاتراز خسرانى است که از ناحیه حیوانات و ; به مردم مى رسد. و در واقع قرآن کریم دراین گونه آیات استفاده نکردن از قوه تفکر و قرار گرفتن انسان دراختیار غرایز و سیر بر طبق آن را ریشه همه مفاسد در مجامع انسانى به شمار مى آورد.
تفکر و تحول
الف : فردى
انسان روزى که از مادر زاده مى شود و پا به عرصه وجود مى گذارد از همه چیز بى اطلاع است .
[;اخرجکم من بطلون امهاتکم لاتعلون شیئا و جعل لکم السمع و الابصار والافئده]; . 4
خداوند شما را خلق کرد در حالى که چیزى نمى دانستید و براى شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا شکرگذار باشید.
با نیروى تفکراست که مى تواندابزارى که خداوند دراختیارش قرارداده بکار گرفته و بوسیله آن از نردبان تکامل بالا رود و ارزشهاى ذاتى و فطریات نهفته خود را کشف کند.اصولاانشان از آغاز بوسیله تفکر و علم و تحصیل و کشف خصلت هاى زشت و زیبا خود را مى سازد و بوجود خود شکل مى دهد و جهان بینى خود را
طراحى مى کند و بوسیله آن گامهاى بلند هدایت و یا پیچ هاى تند گمراهى را براى خود ترسیم مى کند. بدین جهت تفکر در زمره بالاترین عبادتها قرار گرفته است . چون سایر عبادات واعمال عبادى از داشتن چنین مشى تعیین کننده اى برخوردار نیستند واز مزایاى این عبادت و نیروى خدادادى این است که زمان و مکان آن را محدود نکرده و همیشه دراختیارانسان بوده و مونه و زحمتى را براو تحمیل نمى کند وافق پروازش مى تواند فضاى وسیعى را تحت پوشش قرار دهد و در فضاهاى دور دست به سیر بپردازد;
انسان به کمک فکر واندیشه در مورد مسائل مختلف به قضاوت و ارزیابى مى نشیند و آدمى رااز زاویه پنهانى و محدود در آورده او را با گذشته تاریخ آشنا مى سازد و با دین گذشته امور آینده را پیش بینى کرده وازاوائل امور آخر آن را قضاوت مى کند و با مرتبط کردن مسائل مختلف در کنار همدیگر به کشف علت ریشه یابى آن مى پردازد. بدین جهت على[ ع] به فرزندش امام حسن[ ع] مى فرماید:
[ ;اى بنى انى وان لم اکن عمرت عمر من کان قبلى فقد نظرات فى اعمالهم و فکرت فى اخبارهم و سیرت فى آثارهم حتى عدت کاحدهم بل کانى بماانتهى الى من امورهم قد عمرت مع اولهم الى آخرهم]; 5
پسرم هر چند که من مانند کسانى که پیش از من بوده اند عمر نکرده ام . ولى تاریخ زندگى آنان را مطالعه کرده ام و در چیزهائى که از آنان رسیده اندیشه کرده ام و آثار و بقایاى زندگى آنان را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ام تا آنجا که گویا یکى از آنها شده ام بلکه با آنچه از تاریخ آنان به من رسیده گویا بااول و آخر آنها زندگى کرده ام .
ب:اجتماعى
دراهمیت تفکر و نقش آن در تحولات اجتماعى همین بس که پیامبران الهى دعوت خود رااز یک تحول فکرى شروع مى کنند. بدین صورت که در ابتداء تحولى عمیق در فکر واندیشه انسانها پدید مى آورند آنگاه بااتکاء به آن انقلابى عظیم در جامعه مى آفرینند.انقلاب عظیم پیامبر[ص] که شامل دگرگونى در تمام شوونات سیاسى عبادى واقتصادى جامعه بود نشات از دگرگونى فکرى واعتقادى مردم گرفته بود.
بر همین اساس است که پیامبراسلام[ ص] مامور مى شود تا مردم را به تفکر واندیشه درباره گذشته و آنچه که آورده است دعوت کند.
[من شما را دعوت مى کنم که درباره گذشته خود و آنچه من براى شما آورده ام تفکر کنید و ببینید که همه اینها براى تامین سعادت شماست و به نسبت هائى که به من مى دهنداز قبیل جنون و سحر در من وجود ندارد]. 6
و به همین جهت کسانى که آگاهانه بااین جریان در مبارزه بودند براى جلوگیرى از تاثیر
تبلیغات زیربنائى واساسى پیامبر هیاهو براه انداخته تاافکار را بجاى تفکر وارزیابى به غوغا و جنجالهاى سرگرم کننده مشغول دارند و مانع تفکر آنها گردند و اگراین تحول فکرى نبود هیچگاه پیامبراسلام در راه پیشبرداهداف خود موفقیتى را حاصل نمى کرد. زیرا هیچ یک از عوامل اقتصادى سیاسى نظامى و ; دراختیار پیامبر نبود تا بتواندانقلاب پیامبر را هدایت کرده و به پیش برد. بلکه همه اینها درا ختیار نیروهائى بود که با پیامبر در معارضه بودند. تنها وسیله پیامبر زبانى گویا و آیات بیدار کننده افکار بودکه همچون آبى روان و زلال برارواح و روان آنان جارى مى گشت . و چنان حربه اى کوبنده برافکار پوشالى و جاهلى آنها مى نواخت . لذا نهضت پیامبراز میان قشر و طائفه اى خاص نشات نگرفته بلکه از میان طبقات مختلف سر برآورده است و با تغییر درونى انسانها آنان را علیه اوضاع داخلى خود مى شوراند و به طرف اسلام هدایت مى کرد.
جایگاه انقلاب فکرى و تداوم دعوتهاى فکرى درانقلابهاى معاصر نیز نشان دهنده این اهمیت است . حتى کشورهائى که مسائل اقتصادى را زیربناى انقلاب و حرکت خود معرفى مى کنند خود را ناگزیراز یک تحول فرهنگى و فکرى مى بینند. زیرا آنچه اساس و موتور حرکت انقلاب را تشکیل مى دهد وانسانها را به حرکت وا مى دارد از یکسوى تفکر و آگاهى درباره وضع سیاسى واجتماعى است که در آن قراردارد واز سوى دیگر امید و آرزو براى وضعى بهتر.
آزادى تفکر
تفکر با همه اهمیتى که دارا مى باشد در صورتى ثمربخش خواهد بود که انسان به اصالت وارزشمندى آن باور داشته و جامعه نیز از سلامتى برخوردار باشد تاانسان بتواندازاین نیروى خدادادى در طریق سعادت و کمال خوداستفاده نماید و هیچ گونه مانعى از برون و یا آفتى از درون اندیشه او را تهدید ننموده و فکراو را به بند نکشد. بر این اساس آن انسانى مى توانداز آزادى تفکر به معناى حقیقى آن برخوردار باشد که ابتدا به اصالت نیروئى به نام تفکر واندیشه در وجود خویش اعتراف نموده و آنگاه خود رااز تمام موانع پیدا و ناپیدا که بر فکر واندیشه او سایه مى افکند و ناخودآگاه تفکراو را به سوئى مى کشانند برهاند.
مخالفین آزادى تفکر
مخالفین آزادى تفکر را مى توان به دو گروه کلى تقسیم کرد:
گروه اول کسانى هستند که اساسا براى نیروى تفکراصالتى قائل نیستند و چنین مى پندارند که اندیشه انسان هم سایه اى از شرائط عینى و ذهنى حاکم براوست وانسان نمى تواند تفکرى جداى از آن داشته باشد.
و یا در مرتبه نازل تر عده اى مى پندارد که
گر چه اندیشه انسان ممکن است امرى تعقلى و مستقل باشد و لکن آن قدر شرائط اجتماعى و سیاسى و جغرافیائى او رااحاطه کرده و زوایاى فکراو رااز آغاز تاانجام پر مى کنند که ناخودآگاه تحت تاثیر آنها قرار گرفته و محصولات اندیشه او هم هماهنگ با آنها در جریان است . واندیشه او را نمى توان اندیشه هاى آزاد تلقى کرد.
گروه دوم کسانى هستند که براى تفکر واندیشه انسان فى الجمله اصالتى را قائل اند و لکن در مقام عمل آن را محدود کرده اند.این گروه عبارتنداز:
الف :اربابان کلیسا اینان در رابطه با مذهب براین عقیده اند: [کسى حق ندارد در پیرامون مسائل مذهبى بیندیشد باید صددرصد تابع بود].
ب : ظاهریین واهل حدیث اینان گر چه دراصل ایمان را خارج از محدوده مسائل عقلانى نپنداشته و لکن در بسیارى از مسائل عقلانى و حیاتى تفکر را ممنوع ساخته و پرسش درباره آن را بدعت شمرده اند.
ج :اخباریین که اینان در فروع احکام و استنباطات منکراجتهاد و به کارگیرى قدرت تفکر و آزادى اندیشه هستند و قدرت قلمرو و دریافت فکرى را دراین مسائل محدود کرده اند.
د: کسانى که با عنوان دفاع از تمامیت مکتب و با دغدغه خدشه پذیر شدن کلیت شریعت با هر نوآورى خلاقیت واندیشه ورى در آنچه بوده است به مقابله بر مى خیزند که خطراین گروه بلحاظ حربه اى که در دست دارند – و گواین که بسیارى از سراخلاص شاید موضوع مى گیرند. بس بیشتر و بنیان کن تراست .
موانع آزادى تفکر
از آنجا که انسان در کشاکش جاذبه هاى مختلفى از غرائز درونى و عوامل برونى قرار دارد که در صورت نداشتن میزان تقدیر و کنترل و هدایت آنها مى توانداندیشه آدمى را به گمراهى بکشاند غرض ورزیها و حب و بغضها و پیش داوریها و .. همواره اندیشه انسان را تهدید کرده و هر کدام بسان زنجیرى محکم او را به بند کشیده و آزادى راازاو سلب کرده اند.
ازاین رو شناخت درست اینها واقدام راه زدایش آنان مى تواند آزادى تفکر رااز بعدى دیگر تامین کند.
بنابراین تحقیق و کندوکاو جامع در پیرامون مساله آزادى تفکر بحث در مسائل زیر را مى طلبد و یا به تعبیر دیگر بحث از آزادى تفکر باید دراین سه مرحله باشد:
1اصالت تفکر یا آزادى تفکراز شرائط عینى و ذهنى حاکم بر آن .
2 کاربرد تفکر آزادى تفکراز محدوده هاى ساختگى .
3 شناخت موانع تفکر یا آزادسازى تفکراز بندهاى درونى و برونى .
اصالت تفکر
با توجه به جهان خارج واقعیت موجود درمى بابیم که انسانها در بسیارى از مسائل با همدیگر دراختلاف فکرى بسر مى برند.این اختلاف از مسائل اصولى و زیربنائى که مربوط به جهان بینى و برداشت فلسفى است از جهان گرفته تا مسائلى مربوط به حکوم و خانواده واقتصاد همه را در بر مى گیرد.
حال باید دید ریشه و منشا بروزاین اختلافات و برداشتهاى متفاوت از کجا سرچشمه مى گیرد. در پاسخ به این سوال دو نظر و طرز تفکراصولى وجود دارد و به تفبیر دیگر دو دیدگاه و تفکر درباره اندیشه انسان واصالت آن وجود دارد که هر یک براساس آن به توجیه منشااختلاف افکار و نظریات انسانها مى پردازد. مرحوم استاد شهید مرتضى مطهرى این دو طرز تفکر را بدین مضمون بیان مى کند:
[; براى برخى از علماء مساله به این صورت مطرح است که انسان داراى فکرى مستقل واراده و نیروى استدلال است مى تواند در یک مساله اى خوب استدلال کند و به حقیقت برسد و ممکن است به استدلال کند واشتباه کند; منشااین تعدد فکرها و بینشهااین است که بعضى از ملتهااین بینشها را به حکم یک تقلید و یا تلقین و ; پیدا کرده اند و بعضى ها به حکم یک لغزش فکرى و بعضى فکرشان را صحیح رهبرى کردند و نتیجه گیرى درست کردند.
طبق این تفکر انسان از یک نیروى تفکراصیل و مستقل برخورداراست که اگر چنانچ درست آن را هدایت کند مى تواند بوسیله آن به کشف حقائق بپردازد]. 7
برخى دیگر مى گویند که این فکرها و جهان بینى هاى مختلف هیچ کدام اصالت نداشته و نوع فکرانسان تابع شرائط و محیط اجتماعى اوست . با در نظر گرفتن زندگى و نظام اجتماعى حاکم برافراد ریشه فکر و جهان بینى آنان را در مى یابیم و خلاصه این نظریه مى گوید: شرائط عینى و ذهنى را دراختیار من قرار بده تا من تمام افکار واندیشه ها و فلسفه ها و مذاهب و نظریه ها را توجیه کنم .
نتیجه این طرز تفکر گرفتن اصالت از منطق و اندیشه انسان در هر شکل و صورت آن است . توجیه علمى این منطق این است که اینان فکر وادارک رااز خواص معینه تشکیلات مادى مغز دانسته و این خاصیت وقتى به ظهور مى رسد که تاثیرى از خارج براعصاب وارد شده و بعداز پیدا شدن تاثیرات خارجى از راه حواس بر مغز قدرت تفکر در مغز پیدا مى شود و به این وسیله فکر نیروى استدلال پیدا کرده و قدرت تفکر یک عمل ساده اى از طبیعت است و نباید آن را عمل خارق العاده اى در طبیعت است و نباید آن را عمل خارق العاده اى در طبیعت تلقى کرد. زیرا عمل تفکر جز یک سلسله تغییرات شیمیائى که در مغز حاصل مى شود چیز دیگرى به حساب نمى آید.
مطابق این نظریه نوع احساسات و تفکرات انسانها تابع شرائط و محیطى است که در آن قرار دارند و آنچه اصالت از آن اوست زندگى اجتماعى و شرائط اقلیمى و جغرافیائى است که شخص در آن قرار دارد. پس اگر شخصى به عبادت خداوند مى پردازد ریشه اش را در زندگى اجتماعى او مى تواند یابید.
و هم چنین آن کس که به انکار خداوند و قدرت مطلقه وى بر مى خیزد ناشى از زندگى اجتماعى مطلقه وى بر مى خیزد ناشى از زندگى اجتماعى دیگرى است که براو حاکم است .
بالاخره انسان در جهان بینى خود جهان راازالگوى جامعه خود گرفته و عقل و فکر و منطق براى آدمى به عنوان نیروى اصیل و آزاد وجود ندارد. وانسان نمى تواند منطق خود رااز تحت تاییر و جاذبه شرائط عینى و شرائط ذهنى آزاد نگهدارد و آزاد فکر کند.
با صرف نظراز پاسخهاى فلسفى این نظریه که باید به کتب مربوطه مراجعه کرد در بى پایگى این نظریه که باید به کتب مربوطه مراجعه کرد در بى پایگى این نظریه باید گفت :
اولا: لازمه پذیرش این است که حقیقت مطلق وجود نداشته وادراکات انسانى ازارزش ثابتى برخوردار نباشند و در صورت انکاراصول ثابتى برخوردار نباشند و در صورت انکاراصول ثابته تفکر ارزشى براى علوم و فلسفه باقى نماند و هیچ فلسفه و نظریه اى داراى ارزش نخواهد بود. دیگر هیچ کس نمى تواند بر جهان بینى اى اعتماد نموده که بدان جزم و یقیین داشته باشد و نتیجه نهائى این سخن برگشت به شک مطلق و شکاکیت مى باشد.
ثانیا: دومین قربانى این طرز تفکر خود همین تفکر و نظریه است . زیرااین خود ى فکر و فلسفه تلقى شده و تابع شرائط عینى و ذهنى القاا کننده این فکر بوده است وازاعتبار و ثبات برخوردار نخواهد بود.
ثالثا:اگر تفکر وادراکات عقلیه ازاستقلالى برخوردار نباشند. و ارزش ذاتى و معنوى آن معلوم نباشد و آن را تابعى از شرائط خارجى بدانیم ملاکى براى صحت و سقم و حاکمى براى قضاوت درا نتخاب صحیح از غیر آن باقى نخواهد بود.
رابعا: نتیجه نهائى این سخن و مسلک نفى اصالت انسان واز بین رفتن انتخاب واختیار واراده از انسان است . دراین فلسفه انسان مسخ
گردیده است زیرااندیشه و تفکر که سرمنشا تمامى حرکات واعمال یک انسان است اصلت خود رااز دست داده و قربانى شرائط عینى و خارجى مى گردد وانسان همچون برده اى مجبور در تحت شرائط تاریخى و طبیعى و جبر تاریخ فرو مى غلطد و قدرت انتخاب و تغییر وابتکارازاو سلب مى گردد.
نظراسلام
تفکر در فرهنگ اسلام از جایگاه رفیعى برخورداراست واسلام نه تنهااصالت فکر را باور داشته که آن را به عنوان بهترین وسیله معرفت و شناخت وارزشمندترین عبادات شمرده است .اینک پیش از آن که دیدگاه اسلام را دراصالت تفکر بیان کنیم توجه دادن به یک نکته را لازم مى دانیم :
دراین که ممکن است گاه شرائط عینى و ذهنى لغزشگاهى براى فکراسنا باشد بحثى نیست . به عنوان مثال عشق و دلستگى به اشیاء دل را بیمار مى کند و بر بصیرت انسان پرده اى تار مى آویزد و پیروى از هوى و هوس و تعصب هاى بى جا نسبت به افکار واندیشه هاى گذشتگان و ; هر کدام مانعى بزرگ بر سر راه اندیشه انسانند واسلام و نه تنها به این واقعیت معترف استکه در نشان دادن لغزشگاههاى فکر و اندیشه و راه رهائى از آن اعجاز کرده است . هیچ مکتب و مسلکى به اندازه اسلام بدین مساله اهمیت نداده و ما در آینده
بدین موضوع خواهیم پرداخت . لکن این به معنى نفى اصالت از نیروى تفکر و منطق انسان نیست این قدرت را دارد که فکر و منطق خود رااز تحت تاثیر و جاذبه شرائط عینى و ذهنى آزاد نگهداشته و آزادانه بیندیشد و آگاهانه انتخاب کند. عنصرانسان توانمندتراز آن است که برده شرائط خارجى باشد و گرنه ثواب و عقاب و مسوولیت و ; معنائى پیدا نکرده و بهشت و جهنم یکسان خواهد بود.
براین اساس قرآن با کسانى که راه تقلید را رفته و خود را مسحور روش نیاکان و پدران خود مى دانند نکوهش مى کند که اى انسان آزادانه بیندیش و در روش نیاکان خود بنگر آیا تو مى خواهى خود را در چاهى که آنان فرو رفته اند فروافکنى و بدین گونه انسان را به مبارزه علیه شرائط حاکم موجود فرا مى خواند و در موردى دیگر قرآن کریم شخصى را که با تغییراوضاع اجتماعى و اقتصادى وضع فکرى و جهان بینى او نیز تغییر کرده است مورد نکوهش قرار مى دهد.
[ثعلبه بن حاطب مردى بود فقیر که از یاران پیامبر[ص] به شمار مى رفت و در همه مراسم عبادى و سیاسى مسلمانان شرکت مى کرد روزاز پیامبر[ ص] در خواست مال و ثروتى کرد پیامبر[ ص] در حق وى دعا فرمود که خداوند بوى ثروت روزى کند. چون به ثروت و نعمت رسید و خداوند بوى گوسفند زیادى عنایت کرداز عبادت و نیایش فرو ماند و در مقابل
ماموران جمع آورى صدقات که از طرف پیامبر[ ص] نزداو آمده بودنداز اداى حق خدائى استنکاف ورزید]. 8
واین مذمت و نکوهش قرآن ازاین گونه افراد و جریانات دلیل است که انسان این گونه نیست که مقهور شرائط طبقاتى واقتصادى باشد و نتوان تفکرى غیراز آن داشته باشد.
قرآن کریم با طرح داستانهاى پیشینیان وارائه چهره انسانهائى شکوهمند واستوارى که در زیر فشارهاى گوناگون سیاسى نظامى و ; طاغوتیان و گاه با بهره مندى از آن امکانات علیه آن نظام ها برخواستند در حقیقت عرضه کننده اصالت تفکر وارائه دهنده تز عدم حاکمیت شرائط تفکر وارائه دهنده عدم حاکمیت شرائط گوناگون بر ذهنیت انسان و توانمندى انسان در رهائى ازاین شرائط است .
داستان همسر فرعون در قرآن کریم از نمونه هاى والاى این حقیقت است این که داراى امکانات اقتصادى فراوانى و ; بوده تفکرى مخالف تفکر همسرش را بر مى گزیند و درراه عقیده اش جان مى بازد و در کناراصحاب پیامبر[ص] هم چه بسیارازاین اشخاص را مى بینیم .
پس این نظریه که انسان در هر پایگاه طبقاتى که بوده باشد نمى تواند خود رااز لوازم و تبعات آن برهاند و لازمه هر پایگاه طبقاتى تفکر مخصوص به اوست نمى تواند حرف صحیحى باشد و تاریخ علیه این نظریه شواهد فراوانى را دارد.
على الوردى که نویسنده اى مارکسیست است در کتاب[ مهزله العقل البشرى] علیه این تفکر مطلبى را نقل مى کند. وى بعداز توجیه مطالب قرآن و تطبیق آن با نظریات مارکسیستى مى گوید:
[على[ ع] این اصل را که انسان در کاخ و در کوخ دو جور فکر مى کند را نقض کرده است روزى که کوخ نشین است یک فکر را داشت و روزى هم که شخص اول مملکت اسلام شد همان فکر را داشت و عینا مثل روزهاى کوخ نشین فکر مى کرد]. 9
بنابراین نتیجه مى گیریم که انسان ملعبه زندگى اجتماعى اش نیست و مى تواند فکر مستقل و نظریه مستقل داشته باشد.
حال براى دریافت بیشتر و کاملترازاصالت وارزش تفکر و آزاداندیشى در مکتب اسلام نگرشى برآیات قرآن و روایات پیرامون آن را لازم مى دانیم :
اسلام واصالت تفکر
در فرهنگ اسلامى که پایه واسلاس آن بر فطرت انسان نهاده شده است به تفکر که مهمترین ویژگى فطرى انسان است اصالت داده و بدان توجه خاصى کرده است . با نگرشى کوتاه در آیات و جوامع حدیثى در مى یابیم که تفکر واصالت آن دراسلام از چه جایگاه بلندى برخوردار بوده و چه سان براهمیت آن تاکید و تحریص و تشویق شده و بر آثار و پى آمدهاى آن
براى سوق دادن انسان به اندیشه تنبه داده شده است که اینک به برخى ازاین آیات و روایات اشاره مى کنیم .
قرآن و تفکر
یکى ازاصول تعالیسم قرآن دعوت به تفکر و تدبراست و کمتر کتابى مذهبى و غیرمذهبى یافت مى شود که به اندازه قرآن براى تفکر اصالت اهمیت ارزش قائل شده باشد. قرآن کریم فهم مهمترین مسائل اعتقادى را به نیروى تفکر واندیشه انسان محول کرده و در زمینه راه شناخت مبدا و معاد مى فرماید:
[;اولم یتفکروا فى انفسهم ما خلق الله السموات والارض و ما بینهاماالا بالحق واجل مسمى وان کثیرا من الناس بلقاء ربهم لکافرون]. 10
آیا آنان در درون خوداندیشه نکرده اند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دواست است جز بحق و براى زمان معینى نیافزیده ولى بسیارى از مردم لقاء پروردگارشان را منکرند.
اگر در درونتان فکر کنید و بیندیشید هم مساله مبدا و هم مساله معاد که از مهمترین معارف الهى است براى شما حل مى شود.

لیست کل یادداشت های این وبلاگ