
دانلود مقاله مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر ابر برای بنگاه های کوچک و متوسط pdf دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر ابر برای بنگاه های کوچک و متوسط pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر ابر برای بنگاه های کوچک و متوسط pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود مقاله مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر ابر برای بنگاه های کوچک و متوسط pdf :
چکیده:
با پیشرفت هایی که در صنایع و علوم مختلف بوجود آمده است،مفاهیم جدیدی وارد حوزه های کسب و کار شده اند که از جمله ی آنها می توانیم به مدیریت الکترونیک ارتباط با مشتریان و رایانش ابری اشاره کرد. هدف از این مقاله ارائه مزایا وریسک های استفاده از سیستم مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر رایانش ابری در بنگاه های کوچک و متوسط است.این مقاله شامل شرح کوتاهی از رایانش ابری و مدل سرویس های آن، مدلهای به کارگیری و ویژگی های اصلی آن می باشد. ویژگی های سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری انتخاب شده شامل مدیریت تماس، اتوماسیون نیروی فروش و مرکزتماس می باشد.
کلمات کلیدی: شرکت های کوچک و متوسط، مدیریت ارتباط با مشتری، رایانش ابری، نرم افزار به عنوان خدمات
×
.1 مقدمه:
افزایش رقابت در بازار نیازما را از مدیریت شرکت های کوچک و متوسط 1[SME] به دنبال راه حلی برای حمایت از کار خود و تبدیل شدن به بهترشدن از دیگران می برد. یکی از این مسائل کلیدی حفظ یک رابطه محکم با مشتری و برآورده کردن انتظارات آنها می باشد. سیستم های اطلاعاتی مانند مدیریت ارتباط با مشتری 2 [CRM]قادر است به سرعت بهره وری را افزایش داده
یک سرمایه گذاری عاقلانه برای هر کسب و کار به شمار رود. پیشرفت های فن آوری امکان جستجو برای راه حل های بهترمتناسب با نیازهای شرکت های کوچک و متوسط را افزایش می دهد. افزایش تعداد شرکت ها در استفاده از برنامه های موجود در اینترنت نشان می دهد که فواید و ریسک های ارائه شده توسط خدمات آنلاین باید مورد توجه قرار گیرد.
ساختار مقاله به شرح زیر است. در بخش 2، شرح کوتاهی از سیستم مدیریت ارتباط با مشتری ، ویژگی های مشترک و تفاوت بین مدل مبتنی بر فرض و مبتنی بر تقاضا3 ارائه می شود. در بخش 3، توضیحاتی از فن آوری رایانش ابری (مدل های خدمات
استقرارو ویژگی های آن)ارائه می گردد. در بخش 4، سوالات معین در این مقاله در نظر گرفته شده است. در بخش 5، شرح ویژگی های سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر ابر انتخاب شده را ارائه می دهیم. در بخش 6، نتیجه گیری ها نوشته شده است.
.2 سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری
سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری از شرکت ها برای ردیابی، سازماندهی و تجزیه و تحلیل تمام ارتباطاتی که با مشتریان فعلی و بالقوه ساخته شده است حمایت می کندCRM.[7] به SME ها اجازه می دهد تا راه را برای فروش محصولات و خدمات به مشتریان بهبود داده و به ایجاد رابطه با مشتریانی که طول عمر و سود دهی بیشتری دارند بپردازد.CRM [7 ] به کسب و کار کمک می کند تا اطلاعات مربوط به مشتری، مانند روند خرید و زمانی را که محصول به فروش می رسد تعیین کند. چنین توانایی پتانسیل از دست دادن مشتریان مهم را کاهش داده و فرصت بسیار کارآمد تری را در مدیریت کمپین های بازاریابی4 فراهم می کند.[8] محبوب ترین ویژگی های CRM عبارتند از:
-مدیریت تماس5 -مدیریت پروژه – اتوماسیون نیروی فروش6 -مرکز تماس7 – میز راهنما[6]
1 Small and medium enterprises
2 Customer relationship management 3 on-premise and on-demand model 4 marketing campaigns 5 Contact Management 6 Sales Force Automation 7Contact Center
2
.1-2 نرم افزار درون سازمانی ومبتنی بر تقاضا:8
چه تفاوتی بین نرم افزار های مفروض(درون سازمانی) و مورد تقاضا وجود دارد؟در مدل مفروض سرویس دهنده، ارتباطات، دسترسی و داده ها تماما توسط شرکت کنترل می شوند. اگر برگردیم و تاریخ رایانهها را بررسی کنیم، به روزگاری میرسیم که راهاندازهای سیدی یکی از پر استفادهترین وسایل ورودی رایانه بودند (هر چند ممکن است برخی هم هنوز چنین ادعایی داشته باشند)، آن روزها صنعت نرمافزار کاملاً متفاوت از امروز بود. نرمافزارها بر روی لوحهای فشردهای (آن لوحهای گرد و براق)، فروخته میشد که از این طریق میتوانستند بر روی رایانهها نصب شوند. پس از این دوره، دسترسی به اینترنت سریع به صورت عمومی فراهم شد و لوحهای فشرده به آرامی ناپدید شدند. در حال حاضر، مشتری باید نرمافزار را بارگیری و بر روی رایانه خود نصب کند. چنین نرمافزاری که بر روی رایانههای مشتریان نصب میشود، درون-سازمانی (On-premises) نامیده میشود. [14]
اگرچه این سیستم کار میکرد، اما این روش چند مشکل هم داشت. یک مثال، فرآیند ارتقاء نرمافزاریست: به این دلیل که همه نسخههای نرمافزار بر روی رایانههای مختلف نصب شده است، برای ارتقاء نرمافزار باید همه این رایانهها را جداگانه به روزرسانی کرد.همه این مشکلات دست به دست هم داد تا معماری جدیدی به نام چند-مستأجری پدید آید. این ایده که بتوانیم همه بهروزرسانیها را در یک مکان انجام دهیم.
در مدل مبتنی تقاضا برنامه های کاربردی از طریق وب که در آن سرویس دهنده ها و داده ها توسط فروشنده نرم افزارمستقر شده انددر دسترس هستند.مرتبط ترین واژه با نرم افزار های مورد تقاضا مدل رایانش ابری را ارائه می دهد.[14]
درون سازمانی مبتنی بر تقاضا شکل:1 مدل دسترسی به نرم افزار مفروض و مبتنی بر تقاضا
این ویژگی یکی از مهمترین ویژگی های سرویس های بر پایه Cloud می باشد در مجموعه رایج IT (سنتی) ، آماده کردن سرویس به محض تقاضا معنایی ندارد و معمولا این فرآیند زمان بسیار زیادی به خود تخصیص خواهد داد. به عنوان مثال : در سیستم های رایانش ابری به محض تقاضا آماده سرویس دهی در پردازش ها ،شبکه ها ، سیستم های ذخیره سازی و امنیت می باشد . خروجی این امر ، کاربران می توانند سفارش خود را در زمان درخواست سفارش تحویل بگیرند ، به جای آن که در سیستم های پیشین برای اتمام این کار زمان بسیار زیادی ببرد.به زبان دیگر : ارائه کننده های سرویس های ابری سیستمی دارند که توانایی آماده سازی ، بهینه سازی و ارائه ، انواع سرویس های پردازشی و … را به کاربران بدون تاخیر بمحض تقاضا دارد. استاندارد سازی و خودکار سازی در مجموعه های پردازشی ابری باعث چابکی و تامین به محض تقاضا منابع می شود ، در واقع زمانی که یک شخص با کارت بانکی خود یک سرویس را خریداری می کند با اتمام فرایند خرید خود سرویس خود را نیز تحویل می گیرد.[14]


دانلود مقاله تکنولوژی تولید گز pdf دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله تکنولوژی تولید گز pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله تکنولوژی تولید گز pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود مقاله تکنولوژی تولید گز pdf :
چکیده
گز یکی از فراورده های سنتی ایران است. در تولید گز از هیچ نوع مواد و افزودنیهای غیر طبیعی استفاده نمی شود. افزودنی سنتی و معروف این محصول، صمغ طبیعی به نام گزنگبین می باشد. به علت کاهش چشمگیر این محصول درسالهای اخیر، افزودنیهای مشابه مثل ترنجبین و شیر خشت جایگزین گردیده است. گز از نظر زمانی، طولانی ترین پروسه تولید را که حدود 8 ساعت می باشد دارد و به علت دارا بودن درصد قابل توجهی سفیده تخم مرغ درترکیب مواد اولیه، سرشار از منابع پروتئینی است و همچنین به علت دارا بودن درصد قابل توجهی مغزهای مفید و مغزی مثل پسته و بادام سرشار از مواد آلی، ویتامین ها و مواد معدنی است. گز براساس مقدار مغز خشکباری که به آن اضافه می شود متفاوت می باشد مثلاً به گزی %10 گویند که به ازای 100 کیلو حلوای آن 10 کیلو مغز خشکبار اضافه شده باشد و گزهایی همچون %18، %28، %38 و %40 به همین صورت است. برای تولید گز ابتدا در ظرف بزرگی موسوم به پاتیل مادر شکر با مقداری آب 20) درصد وزن شکر) مخلوط و حل می شود و حدود 20 دقیقه جوشانده و در آخرین دقایق جوش بادکا یا گلوکز اضافه و بعد انگبین یا افزودنی طبیعی مورد نظر اضافه می شود (گزانگبین و یا سایر مواد جانشین شده مثل شیرخشت یا ترنجبین را اضافه می کنند ) و حرارت دهی را قطع می کنند. بعد این مواد را به پاتیل دیگری به اسم پاتیل پخت منتقل می کنند تا در حین اینکه حرارت می بیند توسط پاروهای داخل پاتیل به هم زده شود و این مواد در این پاتیل حرارت می بینند تا آب خود را از دست بدهند و غلیظ شوند و به اصطلاح تولید سیاه چاشنی می شود. حرارت در این مرحله مهم است و حدود 70-80 درجه می باشد. هم زدن و حرارت دهی بر روی بار انجام می شود تا بار به سیاه چاشنی تبدیل شود. در مرحله سفیده زنی ، سفیده تخم مرغ را به وسیله دستگاه سفیده زن به هم زده تا به صورت کف درآید و حجمش زیاد شود. برای بهبود کیفیت می توان در حین عمل سفیده زنی به آن کمی پودر شکر اضافه کرد سپس سفیده ها را به پاتیل حاوی سیاه چاشنی اضافه می کنیم. اگر سیاه چاشنی داغ باشد سفیده تخم مرغ زده شده میسوزد و حالت پوکی و پفکی خود را ازدست می دهد ( مقدار سفیده اضافه شده به پاتیل نسبت به مقدار سیاه چاشنی یک به هفت می باشد). از این به بعد به این ماده، سفید چاشنی گفته می شود که به مرور سفید رنگ می شود و افزایش حجم پیدا می کند و به این ترتیب که دراثرحرارت و هوادهی پروتئین های سفیده تخم مرغ دناتوره می شوند و یک کف پایدار تولید می کند. بعد از این مرحله به مرحله رسیدگی میرسیم . در مرحله رسیدگی حرارت ملایم تر و دور هم زن را آرام تر یا کندتر می کنند تا در این مرحله حلوای گز حالت رسیدگی را پیدا می کندزمان. پایان فرایند معمولاً به روش تجربی توسط سرکارگر (خلیفه )تعیین می شود به این صورت که وقتی با پشت دست محکم به حلوای گز بکوبی به دست نچسبد دما دراین حالت مهم است. اگر درصد مغز زیاد باشد گز سفت می شود و هر چه درصد مغز بیشتر باشد حلوای گز را نرم تر باید بگیریم. درآخرین دقایق مغزپسته یا بادام و یا مخلوطی از این دو گاهی گردو، فندق، بادام زمینی و غیره را وزن کرده و به پاتیل اضافه می کنند (مقدار درصد مغز با توجه به حلوای موجود در پاتیل محاسبه می شود). بعد از اضافه شدن مغز باید گز به سرعت از پاتیل خارج شود چون مغزها دارای مقدار زیادی روغن هستند که در صورت ادامه ی حرارت دهی و هم زدن از مغز خارج شده و در بافت حالت نامطلوبی ایجاد می کنند. گز از پاتیل خارج و به قسمت پرداخت می رود. گز برداشت شده باید دارای رطوبتی باشد که پس از خشک شدن قابل شکستن باشد. گز ساخته شده را از پاتیل خارج می کنند که دراصطلاح چونه
گرفتن می گویند. اگر بخواهند گز لقمه ای تولید کنند ابتدا گز پرداخت شده را داخل قالب های سینی مانند مستطیل شکل قرار می دهند. داخل سینی ها کمی آرد سفید و نرم پاشیده می شود این سینی ها توسط چرخ به خنک ترین سالن می روند تا سرد و خنک شود و بعد از آن که خوب خنک شد آماده می شود تا توسط دستگاه برش، برش داده شود. چانه ها بعد از خنک شدن توسط دستگاه برش به قطعات مربعی یا مستطیلی شکل در می آید که این قطعه ها به دلیل آن که کاملا از هم جدا نشده اند با ضربه هایی که با میله استیل به انها زده می شود از هم جدا می شوند. دستگاه پرس دارای یک قسمت ریلی شکل است که گزهای جدا شده توسط کارگر با تجربه یکی یکی روی این ریل قرار می گیرند و یک پوشش پلاستیکی اطراف هر قطعه را فرا می گیرد و از دو طرف دوخت می خورد و گز آماده چیده شدن در جعبه می شود.
واژه های کلیدی : گز، شیرینی، میانوعده
مقدمه
گز یکی از فراورده های سنتی ایران است. در تولید گز از هیچ نوع مواد و افزودنیهای غیر طبیعی استفاده نمی شود. افزودنی سنتی و معروف این محصول، صمغ طبیعی به نام گزنگبین می باشد. به علت کاهش چشمگیر این محصول درسالهای اخیر، افزودنیهای مشابه مثل ترنجبین و شیر خشت جایگزین گردیده است. گز از نظر زمانی، طولانی ترین پروسه تولید را که حدود 8 ساعت می باشد دارد و به علت دارا بودن درصد قابل توجهی سفیده تخم مرغ درترکیب مواد اولیه، سرشار از منابع پروتئینی است و همچنین به علت دارا بودن درصد قابل توجهی مغزهای مفید و مغزی مثل پسته و بادام سرشار از مواد آلی، ویتامین ها و مواد معدنی است.
تاریخچه :
تاریخچه گز به زمان قاجاریه بر می گردد و البته به این صورت کنونی نبوده بلکه به صورت رنگ کاراملی و بدون سفیده تخم مرغ بوده و به عنوان شیرینی سنتی و در اعیاد خاص مورد استفاده قرار می گرفت. گز کرمانی را باید مخترع شیرینی گز به حساب آورد و پس از آن گز سکه اصفهان بود که به تولید این محصول پرداخت و سپس این محصول در شهر بلداجی از توابع استان چهارمحال و بختیاری تولید شدگز. بلداجی اخیراً کیفیت بالاتری نسبت به گز اصفها ن دارد ولی درسایر نقاط ایران این محصول رابه نام سوغات اصفهان می شناسند . این شیرینی از قدیم با استفاده از مواد اولیهکه غالباٌ طبیعی بوده اند و با وسایل و روشهای سنتی تولید می شد اما امروزه به دلیل صادرات این محصول به خارج از کشور استانداردهایی برایش در نظر گرفته شده است .
انواع گز :
گز براساس مقدار مغز خشکباری که به آن اضافه می شود متفاوت می باشد مثلاً به گزی % 10 گویند که به ازای 100 کیلو حلوای آن 10 کیلو مغز خشکبار اضافه شده باشد و گزهایی همچون %18، %28، %38 و %40 به همین صورت است. مواد اولیه


دانلود مقاله اسلام و مقتضیات زمان pdf دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله اسلام و مقتضیات زمان pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله اسلام و مقتضیات زمان pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود مقاله اسلام و مقتضیات زمان pdf :
برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبدهترین طبقات اجتماعی میباشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار میروند، مهمترین مسأله اجتماعی «اسلام و مقتضیات زمان» است.
دو ضرورت فوری، مسئولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه میگذارد. یکی ضرورت شناخت صحیح اسلام واقعی به عنوان یک فلسفه اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازنده فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادتبخش، و دیگر ضرورت شاخت شرائط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیات ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیدههای انحرافی و عوامل فساد و سقوط.
برای یک کشتی که میخواهد اقیانوسها را طی کند و از قارهای به قاره دیگر برود وجود قطب نما برای جهتیابی و هم لنگر محکم برای محفوظ ماندن و غرق نشدن و زیر پا گذاشتن جزر و مدها ضروری است، همچنانکه شناخت وضع و موقعیت جغرافیایی دریا در هر لحظهای امری حتمی است. ما باید از طرفی اسلام را به عنوان یک راهنمای سفر و یک لنگر محکم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرایط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بین راه که باید مرتباً به آنها رسید و گذشت کاملاً بشناسیم تا بتوانیم در اقیانوس متلاطم زندگی به سر منزل مقصود برسیم.
از نظر گروه نامبرده در اینجا مشکل لاینحلی وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقایق اسلام و یا تمیز ندادن میان عوامل توسعه و پیشروی زمان و میان جریانها و پدیدههای انحرافی که لازمه طبیعت بشری است ممکن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد.
ولی افراد و طبقاتی هستند که این مسئله را واقعاً به صورت یک معمای لاینحل و به صورت یک تضاد آشتیناپذیر مینگرند و معتقدند «اسلام» و «مقتضیات زمان» دو پدیده غیر متوافق و ناسازگارند و از این دو حتماً یکی را باید انتخاب کرد، یا باید به اسلام و تعلیمات اسلامی گردن نهاد و از هرگونه نوجوئی و نوگرائی پرهیز کرد و زمان را از حرکت بازداشت و یا باید تسلیم مقتضیات متغیر زمان شد و اسلام را به عنوان پدیدهای متعلق به گذشته به بایگانی تاریخ سپرد. روی سخن در این مقاله با اینگونه افراد است.
استدلال این گروه اینست که اسلام به حکم اینکه دین است بویژه که دین خاتم است و دستوراتش جنبه جاودانگی دارد و باید همانطور که روز اول بوده برای همیشه باقی بماند، یک پدیده ثابت و لایتغیر است و اما زمان در طبع خود متغیر و کهنه و نوکن است، طبیعت زمان اقتضای دگرگونی دارد و هر روز اوضاع و احوال و شرائط جدیدی خلق میکند مغایر با شرائط پیشین. چگونه ممکن است چیزی که در ذات خود ثابت و لایتغیر است با چیزی که در ذات خویش متغیر و سیال است توافق و هماهنگی داشته باشند؟ آیا ممکن است تیرهای برق و تلفن که در منطقه معینی در کنار جادهها نصب میشوند با اتومبیلهائی که مرتباً از جادهها عبور میکنند و در دو لحظه در یک نقطه نیستند توافق و هماهنگی داشته باشند؟ آیا ممکن است جامهای که برای یک کودک دو ساله دوخته میشود تا بیست سالگی او مورد استفاده قرار گیرد در حالی که جامه در طول بیست سال همان است که بوده و تن کودک ماه به ماه و سال به سال رشد میکند و بر ابعادش افزوده میگردد؟!


دانلود مقاله رایگان سیاره اورانوس pdf دارای 5 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله رایگان سیاره اورانوس pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله رایگان سیاره اورانوس pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود مقاله رایگان سیاره اورانوس pdf :
اورانوس هفتمین سیاره در منظومه شمسی است. فقط نپتون و پلوتو فاصله بیشتری با خورشید دارند. اورانوس دورترین سیاره ایست که می توان با چشم غیر مسلح آن را رویت نمود.
اورانوس هفتمین سیاره در منظومه شمسی است. فقط نپتون و پلوتو فاصله بیشتری با خورشید دارند. اورانوس دورترین سیاره ایست که می توان با چشم غیر مسلح آن را رویت نمود. میانگین فاصله این سیاره از خورشید ... کیلومتر می باشد. این فاصله را با سرعت نور در مدت زمان ساعت و دقیقه می توان طی کرد. ( شعاع منظومه شمسی حدود ساعت و سی دقیقه نوری می باشد (م)).
اورانوس یک غول بزرگ متشکل از مواد گازی و مایع می باشد. قطر استوایی آن حدود . کیلومتر یعنی بیش از برابر قطر زمین است. سطح این سیاره پوشیده از ابرهای سبز-آبی، ساخته شده با کریستالهای ریز متان می باشد. کریستالها خارج از اتمسفر سیاره یخ زده اند. در اعماق این ابرهای قابل رویت، احتمالا ابرهای ضخیمی ساخته شده از آب مایع و کریستالهای یخ آمونیاک وجود دارند. در زیر این ابرها یعنی در عمق کیلومتری زیر ابرهای قابل رویت نیز، احتمال وجود اقیانوسی از آب مایع به همراه آمونیای حل شده می باشد. در مرکز این سیاره ممکن است هسته ای سنگی، تقریبا به اندازه زمین وجود داشته باشد. دانشمندان در خصوص وجود هر گونه زیستی در این سیاره تردید دارند.
پس از دوران باستان، اورانوس نخستین سیاره ای بود که انسان موفق به کشف آن شد. ستاره شناس بریتانیایی، ویلیام هرشل (William Herschel)، در سال موفق به کشف آن گردید. بیشتر دانش ما در باره این سیاره پس از پرواز سفینه آمریکایی ویجر (Voyager ) در ارتفاع . کیلومتری از ابرهای سطح این سیاره، در سال ، به دست آمد.
مدار و گردش
اورانوس در مداری بیضی شکل به دور خورشید در گردش است. هر دور کامل این سیاره در مدار، . روز زمینی معادل تقریبا سال زمینی به طول می انجامد. اورانوس علاوه بر گردش انتقالی، گردش وضعی نیز دارد. قسمت داخلی سیاره (هسته و اقیانوس) در مدت ساعت و دقیقه یک دور کامل حول محور طولی گردش می کنند. البته قسمت اتمسفر سیاره بسیار سریعتر می چرخد. سریعترین بادهای سطح اورانوس که در دو سوم از ناحیه استوا تا قطب جنوب اندازه گیری شده اند با سرعت کیلومتر در ساعت می وزند. بنابراین اتمسفر این منطقه در هر ساعت یکبار گردش وضعی کامل دارد.
محور طولی فرضی این سیاره به حدی انحراف دارد که تقریبا به صفحه مداری چسبیده است. این انحراف زاویه در بیشتر سیارات متجاوز از درجه نیست. برای مثال زاویه انحراف محور طولی زمین / درجه می باشد. اما در مورد اورانوس این زاویه انحراف معادل درجه است. بسیاری از ستاره شناسان بر این باورند که برخورد جرمی تقریبا در ابعاد زمین با اورانوس، در اوایل دوران تشکیل سیاره، منجر به ایجاد چنین انحراف شدیدی شده است.


دانلود زندگی نامه حضرت یوسف مقاله فارسی pdf دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود زندگی نامه حضرت یوسف مقاله فارسی pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود زندگی نامه حضرت یوسف مقاله فارسی pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود زندگی نامه حضرت یوسف مقاله فارسی pdf :
زندگی نامه حضرت یوسف
مقدمه
یوسف از انبیای مرسل است و پدرش یعقوب و مادرش راحیل که به هنگام وضع حمل (ابن یامین) «برادرش» فوت کرد. او به حسن صورت، زیبا و آراستگی معروف و مشهور گشت. خواب او دل پدر را بیش از پیش ربود. ولی یوسف را از بازگوکردن این خواب با برادرانش منع کرد اما او را برای پرورش به نزد عمهاش فرستاد که این کار او دلایلی داشت:
الف) از ترس برادرانش که او را آزار و اذیت نکنند.
ب) زیرا او پیر بود و نمیتوانست او را بپروراند.
اما هنگامی که بزرگ شد (یوسف). او را از عمهاش طلب کرد ولی خواهر یعقوب یوسف را بسیار دوست میداشت و او را به شیوه شگرف که در متن توضیح داده شده است از دادن به برادر خود (یعقوب) بازداشت.
این خوابهای پرمعنا بارها تکرار گشت و تعبیرهای آنها به گوش برادران یوسف میرسید و بر حسد و رشک آنها روز به روز افزون میگشت به زودی یوسف بزرگ گشت و توانست نزد پدر بازگردد و برادرانش هم از این فرصت برای از میان برداشتن او استفاده کردند و او را به صحرا برده و در چاهی انداختند. کاروانی که از «مدین» به مصر میرفت
او را با خود به آنجا برد و به عنوان برده او را به فروش گذاشتند و چون زیبا و آراسته بود، خانواده عزیز مصر او را خریدند و بدین سان او در خانوادهای والا بزرگ گشت و بر زیباییاش افزون گشت تا این که زلیخا زن عزیز مصر عاشق او شد اما یوسف به او اعتنایی نمیکرد. تا این که عشق زلیخا بر شوهرش آشکار گشت اما او این کار را از یوسف دانست و او را به زندان افکند. اما او در همان جا هم از عبادت خدا دست برنداشت و علاوه بر آن به تفقد حال زندانیان و تعبیر خواب آنها میپرداخت. بالاخره با تعبیر خواب فرعون از زندان بیرون آمد و چون او (فرعون) آراستگی، خردمندی، جمال و کمال او را دید از خاصان و امینان خود، وی را گمارد: یوسف از فرعون درخواست کرد که او را به مقام عزیز مصر بنشاند و او هم این کار را کرد، و چون یوسف از عدل و عدالت در مصر، دیگر کشورهای اطراف شهرهی عام و خاص گشت.
برادرانش که با قحطی دست و پنجه نرم میکردند برای خرید گندم به نزد او رفتند ( اما او را نمیشناختند) و بعد از اینکه ایشان را نزد خود دید. ابن یامین را به جرم دزدیای که خودش (یوسف) ترتیب داده بود نزد خود نگاه داشت و برادران دیگر را نزد پدر فرستاد و یعقوب چون بعد از مرگ یوسف ابن یامین را بیشتر از دیگر برادرانش دوست میداشت، او را هم از دست داده بود از گریه فراوان چشمانش سفید گشت. دوباره برادران یوسف برای خرید گندم نزد وی رفتند. اما این بار یوسف خود را به آنان شناسانید و برای علاج چشمان پدر، پیراهن خود را با برادرانش راهی زادگاهش کرد و چون پدر خبر زنده بودن پسر را شنید با پسرانش عازم مصر گشت و با استقبال با شکوه یوسف روبهرو شد.
یوسف شرح حال خود را از چاهخواری تا تخت شهیادی برای پدر بازگو نمود و برای پدر و برادرانش مقامی فراخور حالشان ترتیب داد اما پدر بعد از چندی بیمار گشت و فوت کرد و طبق وصیت پسران را به خاکسپاری او در فلسطین مجبور کرد. چون عزیز سابق مصر درگذشت به درخواست فرعون مصر، یوسف زلیخا را که در عاشقی یوسف میسوخت به زنی اختیار کرد. حاصل آن دو پسر به نام «افرائیم» و «منسه» و دختری که به رحمه موسوم بود. جسد یوسف پس از مرگ در مصر ماند تا این که موسی آن را به فلسطین برد.
رسول گفت، صلی الله علیه و سلم، درآموزید بندگان خود را سورت یوسف، علیه السلام، که هر بندهای از بندگان من که آن را بخواند و درآموزد اهل و فرزندان خود را و بندگان خود را، خدای تعالی سکرات مرگ بر وی آسان کند و او را قوت و توفیق دهد که هیچکس را حسد نکند.
سعدبنابی وقاص گوید: قرآن بر پیغامبر، علیهالسلام، فرو میآمد، در مکه؛ و پیغامبر، صلیالله علیه، بر یاران میخواند. مگر ملالتی به طبع ایشان راه یافت. گفتند یا رسولالله، لو قصت علینا (کاش برای ما داستانی میسرودی)؛ چه بود اگر خدای تعالی سورتی فرستد که در آن سورت امر و نهی نبود؛ و در آن سورت قصهای بود که دلهای ما بدان بیاساید. خدای گفت، عزوجل: نحن نقص علیک احسن القصص (نیکوترین داستانها بر تو برخوانیم) اینک قصه یوسف ترا برگوییم تا تو بریشان خوانی.
و این قصه را احسن القصص خواند، زیرا که در این قصه ذکر پیغامبران و بسامانان (معصومین) است؛ و ذکر فریشتگان، و پریان و آدمیان، و چهارپایان، و مرغان، و سیر (جمع سیرت) پادشاهان و آداب بندگان و احوال زندانیان و فضل عالمان و نقص جاهلان و مکر و حیلت زنان و شیفتگی عاشقان و عفت جوانمردان و ناله محنتزدگان و تلون احوال دوستان در فرقت و وصلت، و عز و ذل، و غنا و فقر و اندوه و شادی و تهمت و بیزاری و امیری و اسیری. این همه نکتها درین قصه بجای آید. و درین قصه علم توحید و علم سر و علم فقه و علم تعبیر خواب و علم فراست و علم معاشرت و علم سیاست و تدبیر معیشت درمیآید.
و مدار این قصه بر نیکویی است: یعقوب صبر نیکو کرد؛ از برادران تضرع نیکو، از یوسف عفو نیکو. و این قصه نیکوگوی با نیکوخوی از نیکوروی. در این قصه چهل عبرت است که مجموع آن در هیچ قصهای بجای نیست. برای این وجوه راست که خدای، عزوجل، این قصه را احسن القصص میخواند.
داستان یوسف قصهای دلکش است که آغازش از محبت است و میانهاش پر از اشتیاق و هجرت و پایانش مشعر به عصمت و رحمت. هر فصل آن مشتمل بر نکتهای و هر باب آن متضمن حکمتی است و مورخان و نویسندگان هر کدام این داستان را به شیوهای بدیع و اسلوبی عجیب بازگفتهاند و ما خلاصه این داستان را که به فرموده قرآن مجید احسن القصص است در اینجا نقل میکنیم.
یوسف پسر یعقوب از انبیای بزرگ مرسل است و به حسن صورت و زیبائی معروف و مشهور بوده است. روزی که در کنار پدرش یعقوب به خواب رفته بود چنان دید که بر بالای کوهی بلند که دامان آن چشمههای روشن و سبزهزارهای دلپسند است رفته است و یازده ستاره با آفتاب و ماه در پیش او به سجده افتادهاند. چون این خواب را با پدر بازگفت پدر دریافت که او به مقامی بزرگ خواهد رسید و آن کوه بلند اشاره به تخت سلطنت است و چشمهها و سبزهزارهای دلپسند کنایه از سعادت و اقبال اوست و یازده ستاره یازده برادر او باشند که پیش او پیشانی بر زمین نهند و آفتاب و ماه دو شخص عالی قدر باشند که با اسباط موافقت نمایند. پس یعقوب با پسر گفت: یا بنی لاتقصص رؤیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیداً ان الشیطان للانسان عدو مبین( آیه 5 از سوره یوسف) یعنی ای پسرک من، این خواب خود را به برادرانت بازمگو که با تو نیرنگ سازند، همانا که شیطان دشمن آشکار انسان است. و گفت زود باشد که خداوند نعمت خود را بر تو و خانواده تو تمام کند و به مقام بلند پدرانت رساند.
پس از چندی برادران یوسف از آن خواب آگاه شدند و آتش حسد در ایشان بالا گرفت و همه پیش برادر خود روبین که به اصابت رأی از همه ممتاز بود رفتند و گفتند پسر راحیل خوابی عجیب دیده است که دل پدر را بدان خواب ربوده است. روبین از سخن ایشان در شگفت شد و گفت اگر چنین خوابی دیده است عجبی نیست که نهال سعادت او بر جویبار آمالش بالیدن گیرد و ستاره بختش درخشیدن آغاز کند برادران از شنیدن سخن روبین ناراحتتر شدند و از حسد بیخواب گشتند.
یوسف پس از چندی باز در خواب دید که از سرانگشتانش آب میچکد و بر سر و روی برادرانش میریزد. یعقوب آن را چنین تعبیر کرد که به هنگام قحطی کشتزار امید برادران از ابر احسان او سیراب شود و باز یوسف را وصیت کرد که آن خواب را به کسی بازنگوید. چون برادران از این خواب هم آگاه شدند و زیادت محبت پدر او را به او مشاهده کردند حسدشان بیشتر از پیش شد و مصمم شدند تا یوسف را از میان بردارند.
گویند راحیل مادر یوسف به هنگام وضع حمل ابن یامین از دنیا رفت و یوسف در آن هنگام دو ساله بود. یعقوب تربیت پسر دوساله خود را به خواهر خود سپرد و چون یوسف بزرگ شد و در زیبائی از حد گذشت یعقوب خواست تا یوسف را از خواهر خود بگیرد و پیش خود ببرد ولی خواهر راضی نمیشد تا آنکه یعقوب تصمیم گرفت او را از خواهر بگیرد. خواهر حیلهای اندیشید و کمربندی را که از ابراهیم به یادگار مانده بود از زیر لباسهای یوسف بر او پوشانید. چون یعقوب خواست تا یوسف را ببرد راحیل کمربند ابراهیم را طلب کرد و چون بازنیافت یوسف را برهنه کرد و آن را در میان او دید.
رسم چنین بود که اگر کسی مال خود را نزد دیگری پیدا کند آن شخص را تا یک سال و به روایتی تا آخر عمر نزد خود نگاه دارد پس یوسف در نزد عمه خود ماند و بزرگ شد تا عمه از دنیا رفت و یعقوب او را نزد خود برد و روز به روز بر محبت او به یوسف فزون گشت چنانکه کمربند و عصای ابراهیم و جامه اسحاق را که خداوند به او داده بود به او ارزانی داشت.
یوسف خوابهائی چند دید که همه حکایت از آن میکرد که برادرانش به او سجده میکنند و این معنی روزبهروز بر حسد برادران میافزود و چنانکه گفتیم همگی تصمیم بر آن گرفتند که یوسف را از میان بردارند. پس از یعقوب خواستند که یوسف را همراه ایشان به دشت و صحرا فرستد ولی یعقوب نپذیرفت. سرانجام برادران به تدبیر شیطان تا بهار که فصل خرمی و شکوفائی دشت و لالهزار است صبر کردند
و در بهاران که سبزه بردمید آنان نیز در یوسف دمیدن گرفتند که در فصل بهار در خانه نباید نشست و باید به دشت و صحرا برای تماشای سبزه و گلها رفت و چندان گفتند که یوسف را راضی ساختند و او این کار را به اجازه پدر موکول کرد. آنها نزد پدر رفتند و از او خواستند که یوسف را با ایشان برای بازی و تماشا به صحرا بفرستد ولی یعقوب گفت میترسم که در حین بازی از او غافل مانید و گرگ او را بخورد. آنان گفتند که از او مواظبت خواهند کرد و خود یوسف نیز پیش پدر الحاح کرد و در گریه افتاد تا آنکه یعقوب به ناچار به رفتن او راضی شد.
روز بعد برادران یوسف را برداشتند و به راه افتادند و یعقوب چندی با ایشان همراه شد تا آنکه برادران و یوسف او را وداع کردند و یعقوب از دنبال ایشان همی نگریست. تا از چشم یعقوب دور نشده بودند یوسف را مانند دسته گل گرامی میداشتند ولی همینکه از چشم یعقوب ناپدید شدند شروع به آزار یوسف کردند و او را به باد مسخره و استهزا گرفتند و شیری را که یعقوب داده بود تا یوسف بخورد بر زمین ریختند و آب را از او دریغ کردند و به زاریها و التماسهای او گوش ندادند و خواستند که او را بکشند. اما یهودا که یکی از برادران یوسف بود برادران را از قتل او مانع آمد و چون ایشان اصرار کردند گفت بهتر است او را در چاهی بیندازیم که اگر کشته شود تقصیر ما نباشد و اگر بیرون آید ما از تهمت قتل بری باشیم.
برادران سخن یهودا را پذیرفتند و او را در سه فرسخی کنعان به چاهی که عمق آن هفتاد گز بود بردند و پیراهنش را از تنش بیرون کردند و او را در آن چاه انداختند و سنگی بر سر آن گذاشتند. گویند یهودا به هنگام غروب بر سر چاه آمد و با یوسف سخن گفت و بر حال او گریه کرد ولی برادرانش رسیدند و او را ملامت کردند و سنگی گرانتر بر سر چاه گذاشتند.
خداوند در چاه برای تسلی یوسف به او وحی فرستاد که روزی خواهد رسید که تو این کار ایشان را به ایشان بازخواهی گفت: و اوحینا الیه لتتبئنهم بامرهم هذا و هم لایشعرون (آیه 15 از سوره یوسف). یعنی به او وحی کردیم که تو این کار ایشان را به ایشان آگاهی خواهی داد و ایشان از این وحی آگاه نبودند. برادران به هنگام شب به خانه بازگشتند
و جامههای خود را به دروغ شکافته و نالههای دروغین میکردند و پیراهن یوسف را به خونی دروغین آلوده کرده به پدر بازنمودند و گفتند: انا ذهبنا نستبق و ترکنا یوسف عند متاعنا فاکله الذئب (آیه 17 از سوره یوسف)، یعنی ما به مسابقه در دو و تیراندازی پرداختیم و یوسف را در کنار متاع خود گذاشتیم ولی گرگ آمد و او را خورد. و چون پیراهن خونآلود یوسف را به یعقوب بنمودند و یعقوب آن را بدید گفت عجب گرگی بوده است که او را پاره کرده است اما پیراهنش را ندریده است. پس از آن گفت: بل سولت لکم انفسکم امراً فصبر جمیل و الله المستعان علی ما تصفون ( آیه 18 از سوره یوسف). نفس شما امر بزرگی را در نظر شما آسان کرده است، پس شکیبائی در این کار زیباست و خداوند بر تحمل آنچه وصف میکنید یاری دهنده است. یعقوب در فراق فرزند سخت اندوهناک شد و گریه و ناله آغاز کرد.
یوسف سه روز در آن چاه بماند تا کاروانی که از مدین به مصر میرفت نزدیک آن چاه فرود آمد. کاروانیان خواستند که از چاه آب بکشند و دلو در آن فرو کردند. یوسف در آن دلو نشست و آنکه دلو را میکشید چون او را دید فریاد برآورد که مژده که در این دلو کودکی است. برادران که از بیرون شدن او آگاهی یافتند نزد کاروانیان شتافتند و او را مال و بنده خود خواندند چنانکه خداوند میفرماید: و اسروه بضاعه والله علیم بما یعملون
یعنی حال او را نهان داشتند و او را کالای خود خواندند و خداوند به کار ایشان دانا بود. پس گفتند این بندهای گریزپاست و از این روی او را به بهائی ناچیز که چند درهم باشد بفروختند و یوسف از ترس جان دم برنیاورد و راز برادران را آشکار نکرد. گویند شمعون که از برادران یوسف بود برای فروش برادر قبالهای نوشت و در آن قباله شرط کرد که تا به مصر نرسند بند از پای یوسف برندارند.
چون یوسف را به مصر بردند او را شست و شو دادند و جامه نیک پوشاندند تا به فروش برسانند. یوسف که زیبا بود پس از شست و شو و جامه نیک بسیار زیباتر شد و او را بر کرسی نشاندند و ندا دردادند تا هر که بیشتر بها بپردازد یوسف از آن او باشد. اتفاق افتاد که امیر و خواجه فرعوم مصر او را به بهائی گزاف خرید و به خانه برد. یوسف قبالهای را که برادران برای فروش او نوشته بودند از فروشندگان خود گرفت و نزد خود نگاه داشت.
آن امیر که یوسف را خریده بود عزیز نام داشت او را به خانه برد و به زنش که زلیخا نام داشت سپرد چنانکه خداوند در سوره یوسف میفرماید: و قال الذی اشتریه من مصر لامراته اکرمی مثواه عسی ان ینفعنا او نتخذه ولداً، یعنی آنکه او را در مصر خریده بود به زنش گفت از او نیک پذیرائی کن شاید که ما را سود دهد و یا او را به فرزندی برداریم.
یوسف در آن خانه بزرگ شد و نیرو گرفت و خداوند به او دانش و حکمت و فرزانگی بخشید چنانکه میفرماید: ولما بلغ اشده اتیناه حکماً و علماً و کذلک نجزی المحسنین. یعنی: و چون یوسف به نیروی خود رسید او را داوری و دانش دادیم و ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم.
چون نیروی جوانی و جمال یوسف رو به فزونی نهاد زلیخا شیفته او شد اما هر چه خواست خود را در نظر یوسف بیاراید و او را نیز مجذوب و شیفته خود سازد یوسف که علاوه بر حسن و جمال به زیور خلق و کمال نیز آراسته بود عنایتی به او نکرد و دامن عفت خود را گردآلود شهوت نساخت. تا روزی که یوسف در خانه بود
زلیخا درها را محکم ببست و او را به خود خواند و چنانکه خدا میفرماید: و قالت هیت لک یعنی به او گفت بیا به سوی من، ولی یوسف سرباز زد و گفت: معاذالله انه ربی احسن مثوای انه لایفلح الظالمون، یعنی پناه میبرم، به خدا، عزیز خداوندگار من است و از من نیکو پذیرائی کرده است (و من به او خیانت نکنم) و همانا که ستمکاران رستگار نگردند. پس از آن زلیخا قصد یوسف کرد و یوسف نیز اگر در دلش نور و برهان الهی نتابیده بود و زشتی آن کار به او نمودار نمیشد، آهنگ او میکرد اما چون او از بندگان مخلص خدا بود از این کار سرباز زد و به سوی در دوید تا بیرون برود.
زلیخا نیز پشت سر او دوید و دم در پیراهن او را از پشت سر گرفت و به خود کشید ولی یوسف مقاومت کرد و پیراهن پاره شد. در این میان عزیز از راه رسید و آن دو را در آن حال بدید و زلیخا که سخت شرمسار و مضطرب شده بود به شوهرش خطاب کرد و گفت: کیفر آنکه به زن تو بداندیشی کند چیست جز آنکه یا باید به زندان برود و یا به عذابی دردناک گرفتار آید؟ یوسف گفت: این زلیخا بود که مرا به خود میخواند نه من. عزیز که از آتش حمیت و غیرت برافروخته شده بود میخواست او را بکشد که یکی از خانواده او که آن دو را بر آن احوال دیده بود گفت: ان کان قمیصه قد من قبل فصدقت و هو منالکاذبین و ان کان قمیصه قد من دبر فکذبت و هو من الصادقین (آیه 27 از سوره یوسف)، یعنی: اگر پیراهن یوسف از پیش رو پاره شده است زلیخا راست گفته است و یوسف دروغگو است، و اگر پیراهن او از پشت پاره شده باشد یوسف راست میگوید و زلیخا دروغگو است.
عزیز چون پیراهن را بدید صدق یوسف بر او آشکار شد و گفت این از نیرنگهای شما زنان است و نیرنگ شما بزرگ است. پس روی به یوسف کرد و گفت: ای یوسف از سر این لغزش درگذر و آن را بازگو مکن تا رسوا نشویم و آنگاه روی به زلیخا کرد و گفت: از گناهی که کردهای بازگرد زیرا تو خطاکار بودهای. زنان بزرگ مصر چون این حکایت را شنیدند
زبان به طعن و سرزنش زلیخا گشودند و او را در گرفتار شدن به عشق جوانی که خریده و پرورده او بود ملامت کردند. زلیخا برای اینکه جمال یوسف را به ایشان بنمایاند و عشق و آشفتگی خود را موجه سازد دعوتی ساخت و پنج تن از زنان بزرگان دولت مصر را که مخصوصاً او را مذمت میکردند به خانه خویش خواند و گویند این پنج تن زنان ساقی فرعون و خوانسالار و حاجب و میرآخور و زندانبان او بودند. پس برای پذیرائی جلو هر یک ترنجی و کاردی بنهاد و آنگاه یوسف را برای خدمت پیش ایشان فراخواند.
چون آن زنان جمال دلارای یوسف را بدیدند واله و حیران شدند و دست از ترنج نشناختند و با کارد دست خود را بریدند. خداوند در این باره در قرآن مجید چنین میفرماید: وقالت نسوه فی المدینه امراه العزیز تراود فتیها عن نفسه قد شغفها حبا انا لنریها فی ضلال مبین، یعنی زنانی در شهر چنین گفتند که زن عزیز جوانی را که در خانهاش است به خود همی خواند زیرا آن جوان او را از عشق خود آشفته کرده است و ما او را آشکارا در گمراهی میبینیم.

لیست کل یادداشت های این وبلاگ